پارت ۱۱(دیگه تموم شد)

5K 640 34
                                    

(ادیت شده)
سه روز از اون موقع میگذره...
سعی میکنم به رفتن اون امگا فکر نکنم،اصلا بره،منکه ردش کردم.....

کیم تو این دوباری که هیونگ تهیونگ رو دیده دیوونه شده،نمیدونستم میتونه اینهمه جنتلمن باشه.....

امروز دوباره قراره اون امگا بیاد تا تهیونگ رو ببره...

با اعصابی که مثل همیشه خراب بود،از اتاقم بیرون زدم....

قدم هامو به سمت اتاق ته کشیدم و جلوی در اتاقش وایسادم،در اتاقش باز بود و با شادی وسایلشو جمع میکرد...

فکر کنم رایحمو شنید،چون برگشت سمتم..
دستاشو توی هم قفل کرد..
تهیونگ:چیزی شده که تشریف اوردین اینجا؟
جونگکوک:خیلی خوشحالی که داری میری....

تهیونگ:درسته،خب اینجا خیلی مزاحمت ایجاد کردم برای همه،نمیتونستم برم چون کسی نبود که برم پیشش‌،الان دیگه میرم پیش هیونگم....

دندونامو روی هم فشار دادم...با دمش گردو میشکست که میخواست بره....

نیش زدم:برو و دیگه هیچ وقت این ورا پیدات نشه،امیدوارم اون برادر امگات بتونه مراقب باشه،البته اگه تونست مراقب خودش باشه.......

بدون توجه بهش راه اومده رو برگشتم...گرگم بهم چنگ مینداخت که نزارم بره...

بهش تشری زدم: خفه شو...اونو من نمیخوام،بره بهتره....

زوزه ارومی کشید و ساکت شد...
.
.
.
.
عصر بود که با ماشینی که توی حیاط پادگان وایساد،سرمو برگردوندم سمت پنجره،اومده بودن دنبالش...

سمت اتاق کیم رفتمـ...
وارد شدم و روی صندلی نشستم..

نگاهی به نامجون انداختم،واسه اون امگا خودشو اینجوری مرتب میکنه و استرس داره؟

در زده شد و وارد شد..

جین:سلام،وقتتون بخیر...
و خم شد...

نامجون:اوه نیازی نیست خم بشید،بفرمایید بشینید بگم قهوه بیارن براتون....

جین روبروی من نشست،شبیه تهیونگه،البته ته کیوت تره و کوچولو تر،انگار که به راحتی تو بغل جا میشه...
به خودم اومدم و سرمو تکون دادم،چه زری دارم میزنم...

جین:ممنون ازتون،اومدم دنبال تهیونگ....

نامجون:بله الان میاد...
در زده شد و ته وارد شد،نگاهمو روش انداختم،لباس سفیدی تنش بود که بافت توسی کمرنگی روش پوشیده بود...
شلوارخاکستری-خاکی پاش بود و کلاهی رو برعکس سرش گذاشته بود...

به محض وارد شدنش جین بلند شد و به سمتش رفت،اونو توی بغلش کشید..
جین:ته ته
تهیونگ بغض کرده گفت:هیوونگگگگ...

جین:هیییس،گریه نکن قشنگم...ببخشید که نمیدونستم مجبور شدی از خونه فرار کنی،عذر میخوام...

My special omegaWhere stories live. Discover now