پارت ۱۴(دوست پسرم میشی؟)

5K 621 50
                                    

(ادیت شده)
ماشین رو جلوی در پارک کرد و با جیمین پیاده شدن،نگاهی به جیمین انداخت...
کوک:‌من دیگه نمیام داخل،مراقب خودت باش...

جیمین:کجاااا؟غذام چی میشه؟

کوک خندید و گفت:برات سفارش میدم،نمیخوام تازه از بیمارستان اومدی اذیتت کنم..

جیمین چشم غره ای رفت:درو باز میزارم،ماشینتو بردی پارکینگ بیا،طبقه پنج..

و جلوتر راه افتاد...

کوک لبخندی زد و ماشینشو روشن کرد...
.
.
.
دقایقی بعد وارد اپارتمان جیمین شد،نگاهشو دور تا دور گردوند...
چیز خاصی نداشت،میشه گفت نقلی بود و به سادگی وسایل چیده شده بود....
داشتم خونه رو نگاه میکردم که جیمین از یکی از اتاقا بیرون اومد،با دیدنش خندم گرفت..
جیمین:به چی میخندی؟
کوک:خودتو ببین...
جیمین جلوی اینه ایستاد و نگاهی به خودش انداخت،تیشرت و شلوار گشادی تنش بود که اون رو از چیزی که هست کوچولوتر نشون میداد..موهاش در اثر پوشیدن تیشرت توی هوا پخش شده بود....
با دیدن خودش تو اینه،خنده ای کرد و گفت:نخند خب،لباس گشاد دوست دارم،بار سومه که میگم،گشنمه!!!

کوک:چی میخوری؟
جیمین:مرغ،سیب زمینی پنیری،پیتزا،سالاد رژیمی،نوشابه....
کوک:الان سالاد رژیمی چی میگه اون وسط؟
جیمین:نباید چاق بشم خب...
کوک:اره نمیشی و شروع کرد خندیدن...
جیمین دست کوک رو گرفت و اون رو روی نزدیک ترین مبل نشوند..
جیمین:بیا بیا حرف دارم برات،امگات هیت شده؟

کوک:اره وقتی تو اردوگاه بود هیت شد...

جیمین:خب؟
کوک:خب چی؟اومد سراغم،اونجا فهمیدم که جفتیم...

جیمین:امگای توی هیت اومد سراغت؟تو چیکار کردی؟؟؟

کوک:هیچی اوردمش تو،بعدم شاتشو براش تزریق کردم و رفت...

جیمین که با بهت کوک رو نگاه میکرد یهو داد زد:همیننننن؟؟خاک تو سرت کوک،خاااااک تو سرت واقعا....امگات اومده پیشت بعد تو شاتشو زدی بعدم گذاشتی بره؟اصلا کاری ندارم به اینکه اینقدر بی مصرفی که وقتی خودت بودی و اون اومده بود پیشت و توی احمق به جای اینکه از دیک بی عرضت کار بکشی بهش شات زدی....ولی چرا گذاشتی بره؟

کوک لبی گزید و با شرمندگی گفت:نزاشتم بره....پرتش کردم بیرون...

جیمین با چشای گشاد شده گفت:وای وای واییییی کوک،ریدی ابم قطعه....وای نباید حرص بخورم لیاقت نداری بدبخت....
کوک با خجالت سرشو پایین انداخت،میدونست گند زده،میدونست تمام پل های پشت سرشو خراب کرده ولی نمیدونست باید چجوری جبرانشون کنه..
با یاد اوری چیزی سریع گفت....

کوک:جیمین!یه سوال خصوصی بپرسم؟

جیمین:بگو...

کوک:امممم خب میدونم درست نیست سوالم،ولی تو هیت میشی؟

My special omegaWhere stories live. Discover now