e32

346 113 110
                                    

لان چیرن درحالی که لبخند کوچیکی روی لبش بود مشغول مطالعه بود...

پنجره اتاق کارش باز بود و خدمتکار ها میتونستند لبخندش رو ببینن...

اربابشون به نظر روز خوبی داشت...
پس حال همه حسابی خوب بود...
وی ینگ اروم توی سایه لم داده بود ...

ارباب بهش اجازه داده بود حالا که کارش رو درست انجام داده امروز رو هم مثل چند روز قبل کلا استراحت کنه...

به هرحال این همه وقت تو راه بوده و خسته شده...
واقعا همه چیز عالی بود...
تا اینکه...
اون شخص از راه رسید...

یه پیک...

به نظر میرسید لان چیرن منتظرش بود چون بلافاصله به فنگمیان گفت که نامه ش رو بیاره...

پس اون هم اطاعت کرد...
لان چیرن با لبخند نامه رو باز کرد اما بعد از چند ثانیه...

لبخندش به شوک تغییر کرد و نامه از دستش افتاد...
امکان نداشت...
متن توی نامه...

محاله حقیقت داشته باشه...

یه اشتباه شده...

فنگمیان نامه رو برداشت و نگاهش کرد...

در حدی خواندن و نوشتن بلد بود که بفهمه توی نامه چی نوشته‌...
پس اون هم شوکه به اربابش نگاه کرد...

و بعد بیرون دویید و ارابه ی اربابش رو حاضر کرد...
چیرن دوباره نامه رو از فنگمیان گرفت و خوند..

احساس میکرد کلمات نامه از کاغذ جدا شدند و دور سرش میچرخند...

زمزمه وار و مثل دیوونه ها هر لحظه میگفت
-امکان نداره...
تا با چشم خودش نمیدید باور نمیکرد...
حتما یه اشتباهی شده!

حتما...
پس..‌
سریع به طرف ارابه دویید...

باید به پایتخت میرفت...
باید میدید که اشتباه شده

#

مینگجو به وانگجی نگاه کرد اهی کشید و گفت
-عموت... داره دنبالت میگرده‌... میخواد بکشدت..
وانگجی اروم به ربان توی دستش نگاه کرد و گفت
-من...باید بمیرم...

مینگجو چشم چرخوند و گفت
-موافقم... اما اینجا نه! به دست عموت نه...باید بری... برادرت ازم خواست نذارم به دست عموت کشته بشی... در هر حالت و هرجایی بجز به دست عموت بمیری به من ربطی نداره...

خنجری رو به طرف وانگجی گرفت
-بیا... فقط برو... دیگه از اینجا به بعد... خودتی و خودت...

وانگجی اروم از جاش بلند شد و خنجر رو برداشت و به مینگجو نگاه کرد و اروم گفت
-تو.. ادم بده ی قضیه نبودی نه؟

مینگجو پوزخندی زد و گفت
-میدونی به چی فکر میکنم؟ عموت میخواست تو منو بکشی...تا با مرگ من خاندان لان رغیبی نداشته باشه... چه از داخل و چه از خارج...از نظر عموت... تو و من باید حذف میشدیم‌‌‌‌...

promiseWhere stories live. Discover now