e43

324 96 102
                                    

تاعو کش و قوصی به بدنش داد و از اتاقش توی خونه کوچیکی که ییفان برای جفتشون خریده بود بیرون اومد...

این خونه رو خیلی دوست داشت...
همه چیز ایتجا حس خوبی بهش میداد....

حتی با اینکه کل مساحت این خونه به اندازه اتاقش توی عمارت پدریش هم نبود...

نفسش رو فوت کرد و سعی کرد که فکرش رو منحرف کنه...

نمیخواست با فکر کردن به اون روز ها ناراحت بشه و ییفان رو هم با ناراحت بودن ناراحت کنه...

راستی...
ییفان کجاست؟

کمی توی خونه رو گشت ولی پیداش نکرد پس اروم بیرون رفت...

ییفان داشت توی باغچه ی کوچیکی که جلوی خونه درست کرده بود چیزی میکاشت...

تاعو جلو رفت و پرسید
-یی؟ چی ‌کار داری میکنی؟

ییفان سرش رو بلند کرد و به تاعو لبخند زد و گفت
-صبح بخیر سرورم...
تاعو هم خجالت زده جوابش رو داد
-ام...صبح بخیر‌...

ییفان دوباره مشغول به کارش شد و گفت
-یادتون هست که چند روز پیش به پایتخت رفته بودم تا پدرم رو ببینم؟...وقتی میخواستم از پایتخت برگردم بهم یه سری دانه داد تا بکارم...اینها رو  از سفرش  کشور های غربی اورده بود... بهم گفت که هم خواص دارویی دارن و میشه ازشون تغذیه کرد و هم زیبان...

تاعو هوم ارومی گفت
- چه جالب... حالا اسم این گیاه چیه؟
ییفان همونطور که سرش پایین بود گفت
-بهش میگن شاه پسند...

تاعو خندید
-اسم با مزه ای داره...
ییفان هم سرش رو بلند کرد و به تاعو لبخند زد
-بله سرورم... بامزه س...

و بعد گفت
-هوا داره سرد میشه... برین داخل...منم به زودی میام تو...

تاعو باشه ی ارومی گفت و به خونه برگشت و ییفان هم به دستکش هاش نگاه کرد و پوزخندی زد و بعد دوباره مشغول کار شد...

حرف های پدرش توی ذهنش تکرار شدند

فلش بک
-گوش کن ییفان... توی این کیسه تعدادی دانه شاه پسنده... شاه پسند گیاه خیلی قدرتمندیه... برای انسان ها خطری ایجاد نمیکنه حتی براشون خاصیت درمانی هم داره...ولی برای ما به شدت سمیه...

بعد هم کیسه رو باز کرد و یکی از دانه های شاه پسند رو در اورد و برای چند ثانیه توی مشتش گرفت و بعد به داخل کیسه برگردوند...

وقتی ییفان کف دست پدرش رو نگاه کرد کف دستش شبیه اون دانه سوخته بود...

پدرش ادامه داد
-ولی... این گیاه رو بکار و به اون انسان که میخوای باهاش زندگی کنی بده تا بخوره... اگه انسانی این گیاه رو خورده باشه...ما نمیتونیم تبدیلش کنیم...سم این گیاه تو خون اون انسان...جلوی چیزی که باعث تبدیل انسان به خون اشام میشه رو میگیره و اینطوری اگه یه وقت کنترلت رو از دست دادی‌..نا خواسته تبدیلش نمیکنی...

promiseWaar verhalen tot leven komen. Ontdek het nu