pt_39

981 186 104
                                    

توی راه هر دوشون ساکت بودن و فقط در حد چند کلمه حرف زدن.

وقتی بلاخره به یونگی رسیدن، فضای سنگین بینشون یکم بهتر شد.

_ سلام فسقلی.
_ من فسقلی نیستم...
جونگکوک کلافه گفت ولی مثل همیشه، یونگی اهمیت نداد.

جونگکوک هم سعی کرد بهش توجهی نکنه. در عوض با خودش تمرین کرد که اونجا چطور رفتار کنه.

_ هی فسقلی با اون لباسا کمتر احمقانه به نظر میای.
_ آره مرسی.
جونگکوک سرسری گفت و برگشت سر تمرینش.

_ هی تو لباسای خودتو بهش دادی؟
_ آره.

_ یعنی جداً؟
_ آره. مشکلش چیه؟

_ مشکلش اینه که تو هیچوقت لباساتو به هیچکس نمیدی بپوشه!
یونگی جوری گفت که انگار این موضوع واضح تر از ۲+۲=۴ عه.

_ خب... فقط نمی‌خواستم اونجا به دردسر بخوریم. اون گند بزنه ما هم به فاک میریم.
_ دلیلت اونقدر ها هم قانع کننده نیست...

_ من فقط چند تا از لباسای قدیمیم رو دادم بهش حالا بکش بیرون دیگه!
تهیونگ عصبی گفت و یکم از یونگی فاصله گرفت.

یونگی برای چند لحظه بهش خیره شد. بعد شونه بالا انداخت و بیخیال به راهش ادامه داد.

جونگکوک هم به نظر می‌رسید که سرش تو لاک خودشه و متوجه هیچی نیست. ولی حقیقت کاملاً برعکس بود.

جونگکوک همیشه حواسش بود. اون دو تا گوش اضافه داشت و پشت سرشم چشم داشت. هر چند الان داشت جلو رو نگاه میکرد.

به هر حال اون همیشه جوری نشون میداد انگار هیچی نمی‌فهمه و حواسش نیست. ولی در حقیقت اون همه چیز رو به دقت می‌شنید و توی ذهنش ثبت میکرد. بعدش هم تجزیه و تحلیلش میکرد و اطلاعات سودمند رو توی ذهنش ثبت میکرد.

وایسا اون واقعاً لباساشو به هیچکس نمیده؟ پس چرا گذاشت من بپوشمشون؟ عجیبه...

جونگکوک زیاد ذهنشو مشغول نکرد، چون یونگی شروع کرد به گفتن یه سری نکات تکمیلی و احتیاطی درباره آزمون گنگ.

بعد از چیزی حدود بیست دقیقه، بلاخره به محل مشخص شده رسیدن. اونجا ده پونزده نفری آدم ایستاده بودن.

_ باید منتظر بمونیم. میان ما رو با ون میبرن به مقر گنگ.
یونگی توضیح داد.

جونگکوک سر تکون داد و بعد آدمایی که اونجا بودن رو زیر نظر گرفت.

به جز چند نفر بقیه به نظر خطرناک میومدن.

نفس عمیقی کشید و خودشو آروم کرد.

تو میتونی جونگکوک، تو میتونی...

پنج دقیقه بعد دو تا ون از راه رسیدن و همه سوار شدن.

یکم طول کشید تا به محل مورد نظر برسن. تو اون تایم، همه مشغول صحبت کردن و آشنا شدن با همدیگه بودن.

~Colorful Darkness~Where stories live. Discover now