pt_43

968 145 51
                                    

_ تو بازم داشتی کلاسو می‌پیچوندی نه؟
دبیر ادبیات دبیرستان با عصبانیت گفت و به پسرش نگاه کرد.

منتظر یه جواب بود هر چند همین حالا هم میدونست قضیه چیه. هوسوک هم دنبال بهونه بود هرچند بهونه هاش ته کشیده بودن.

_ چی؟ نه! من... من فقط...
هوسوک داشت سعی میکرد یه بهونه کوفتی پیدا کنه که یهو فرشته نجاتش ظاهر شد.

اما فرشته نجات یا...

_ هی پسر، هوسوک بودی دیگه آره؟ اوه سلام آقای جانگ.
صدای یه غریبه رو شنید و جا گرفتن دست اون غریبه روی شونش رو حس کرد.

و منظور از غریبه یه کسی به جز نامجون بود. وگرنه صدای اون شخص غریبه، آشنا بود.

_ مرسی کمکم کردی تا دوستمو ببرم اتاق پرستاری. شرمنده که معطلت کردم. خب من دیگه میرم. تا بعد. خداحافظ آقای جانگ.
پسر قد کوتاه گفت و از اون دو نفر دور شد.

هوسوک با تعجب به اون پسر نگاه میکرد. اون همون کسی بود که همیشه پشت مدرسه تمرین رقصشو تماشا میکرد. چرا کمکش کرده بود؟

_ تو... داشتی به اون کمک میکردی؟
_ آره.
هوسوک سریع جواب داد و بعدش سکوتی برقرار شد.

_ خیله خب... متاسفم پسرم ولی شنیده بودم که چند بار کلاسا رو پیچوندی و فکر کردم الان هم...
_ عیبی نداره بابا.
هوسوک با یه لبخند کوچیک گفت و پدرش سر تکون داد.

_ خب پس سریع برگرد سر کلاست. منم باید برم.
پدرش گفت و برگشت به سالن اصلی.

هوسوک نفسی به راحتی کشید.
_ پوفف نزدیک بودا!

رفت توی سالن اصلی تا برگرده به کلاسش.
_ ولی واقعا اون چرا کمکم کرد؟
_ هی.

با شنیدن صدای یه نفر درست بغل دستش حسابی شوکه شد و با داد زدن دو متر عقب پرید.

_ اوه شت! منو ترسوندی!
هوسوک گفت و دستشو رو قلبش گذاشت.

چون راهرو ها خالی و ساکت بودن کوچیک ترین صدای ناگهانی باعث میشد هوسوک بترسه.

_ اینقدر راحت میشه ترسوندت؟ پخ!
دوباره صدای اون یارو بلند شد.

هوسوک نگاهش کرد و متوجه شد این همون تماشاچی مشتاق و ناجی چند لحظه پیششه.

_ اوه تویی!
_ آره. دنبالت می‌گشتم اینو بهت بدم ولی خوردیم به تعطیلی آخر هفته و نشد که بشه.
یونگی گفت و بطری آب هوسوک رو سمتش گرفت.

_ آه پس پشت مدرسه جاش گذاشتم! مرسی رفیق.
هوسوک گفت و لبخند درخشانی زد که چشم طرف مقابلش رو کور کرد.

_ هوم. من دیگه میرم.
_ عام اسمت یونگی بود درسته؟ می‌خوام بدونم چرا کمکم کردی؟ آخه زیاد منو نمیشناسی.
هوسوک سریع گفت تا جلوی رفتن پسر رو بگیره و به جواب سوالاش برسه.

~Colorful Darkness~Where stories live. Discover now