پارت سیزدهم_فورمونای دردسرساز

4K 515 62
                                    

توی ماشین اتفاق خاصی نیفتادهیـــــــــــچ اتفاق خاصی...!!!!البته اگه...هوففففف.....این روزاهمه دوس دارن بفاکم بدن...چرا؟؟؟!!!....دقیقا چراشانس فاکی ترمن بایداینجاخودشونشون بده.....که مجبورباشم باجینو تهیونگ توخونه ی جین درحالی که منوتهیونگ ازترس داریم عین سگ میلرزیم باشیم؟؟!!!...یاپشت درسه تاالفای هورنی حضور داشته باشن که منتظرباشن به محض بازشدن درماروبفاک بدن؟؟!!...خب ولی تاکی قراربوداینجوری باوحشت اینحابشینیم؟؟؟؟!!....مگ تقصیرمابودکه اون الفا تومسیربرگشت بهمون حمله کرد؟؟؟!! و اینکه هنوز چیزی ذهنمودرگیرکرده بود... اینک چطورتهیونگ تونست به همین راحتی به یونگی بگه که میتونه امگای دیگ ای رو نات کنه...!!!! تاجایی که شنیده بودم جفتابشدت روی هم حساس بودن..... واس همین نتونسته بودم جلوی کنجکاویموبگیرم و ازش پرسیده بودم.... ولی ازچیزی که شنیدم اصلا خوشم نیومد....! نه میشه گفت متنفرشدم و قابلیت قاتل شدن رو توخودم احساس کردم....علاوه براون اتفاقای هیجان انگیزوالبته ترسناک زندگیم بعددیدن اون هیولا به هیچ وجه قصدنداشتن دست ازسرزندگیم بردارن.....!!!!

فلش بک

همونطور که داشتیم به قیافه ای که ازجونگکوک تصورمیکردیم قهقه میزدیم پشت چراغ قرمز وایسادیم.... بطرز عجیبی خیابون خلوت بود و به غیر ازماشین تهیونگ و یه لامبورگینی طلایی رنگ هیچ ماشین دیگ تی نبود.... باصورتی که هنوزته مایه های خنده توش موج میزدبه طرف پنجره برگشتم وهمچنان بالبخندبه بیرون زل زدم... اصلاحواسم نبودکه تمام مدت لبخند احمقانم روی اون لامبورگینی شیشه دودی بود... وقتی متوجه شدم که شیشه دودی ماشین پایین اومد و یک عدد الفای چشم ابی که بشدت نفس نفس میزدو کناره لبش تقریباکف کرده بودظاهرشد.....
باترس و تعجب روبه ته گفتم

_ته...
+هوم
_میگم گرگام هاری میگیرن؟؟
+هه چطورمگه نکنه جونگکوک گازت گرفته حسـ...

بابرگشتنش سمتمو گرفتن ردنگاهم اب دهنشو صدادارقورت دادوگفت

_لعنت به فورمونات جیم.... فقط محکم بشین

باشنیدن این حرف ازتهیونگ باترس برگشتم سمتش که بیشترتوضیح بده امابا جیغ یهوییش و برگشتن من دوباره به سمت پنجره همانا ودیدن مردالفای لخت دیک به دست اونم وســـــــــــط خیابون همانا......!!!
باتعجب داشتم به دیکش نگاه میکردمکه تهیونگ یهوگفت مراقب باش و ماشین بایه تیکاف ترسناکی از اسفالت کنده شد....
میخواستم به ته بگم که سرعتشوکم کنه چون کم هم درد شدید ناشی ازهیتم خیلی زیادشده بود هم اینک داشتم رسماتوشلوارم خرابکاری میکردمـ....

_تـــــــــهه... ارومتر.....
+چی میگی تو نگا یارو دنبالمونه... شـــــت... فورمونات خیلی قویه نمیتونیم از دسش دربریم

امگای شرورمن/☆MY EVIL OMEGA/☆Where stories live. Discover now