پارت بیست و هشتم_فردا کنسل⛔💦

3.8K 459 123
                                    

میدونم..... واقعا دلم میخواست جونگکوک انقد منو به خودش نزدیک بدونه که از گذشته هاش بگه... هرچند که برام خیلی دردناک بود...... هرچند که وسط معاشقمون بود...... هرچند که..... هرچند که هنوزم چشماش دنبال مین هو بود......!!!!
با رایحه غلیظ خشمش از فکر اومدم بیرون..... دستاشو مشت کرده بود و دو طرفم روی پشتی مبل گذاشته بود.... به  وضعیتمون نگاه کردم...... دیک کوک هنوز توم بود.... درسته که تقریبذ زمان زیادی گذشته بود اما همچنان دیکش ورم کرده و شق شده بود.....!!!!
صورتشو با دستام قاب کردم...... لبخندی زدم و بوسه ی اروم و پر از معنی روی لباش نشوندم..... در لحظه رایحه خشمش فرو رفت و در عوض رایحه ی ارامشش برگشت.... همینه... اون باید فقط کنار من حس ارامش داشته باشه......

_کوکی..... جیمینی همیشه پیشته.... بهت قول میدم

یه دستمو از رو صورتش برداشت و بوسه ای روش نشوند و چشماشو بست.....

_هیچوقت تغییر نکن
+توام همینطور...... اینی که هستی فوق العادس.... هیچکس.. تاکید میکنم هیچکس تو این دنیا انقد ارزششو نداره که به خاطرش بد بشی......
_با تو همه چی متفاوته..... حتی معصومیتم معنی دیگ ای داره...... تو شروری امگای شرور من اما...... خیلی معصومی جیمین.....

دستامو دور گردنش حلقه کردم و با شیطنت برای عوض کردن جو به وجود اومده گفتم

_کوکی یه چیزی تومه

یه لحظه با اخم و تعجب سرشو اورد پایین و به محض فهمیدن منظورم..... میتونم قسم بخورم دیکش داشت توم میپرید.....!!!!!!

_اون خیلی مشتاقه.... چرا منتظرش بزاریم؟؟؟

و چشمک شیطنت واری در ادامه حرفم زدم.... کوک چشماشو بست و سرشو عقب داد و اهی همراه با خنده کشید......

_واقعا باید یه فکر اساسی برای خودم بکنم
+چرا؟ مشکلی پیش اومده؟
_اینکه هر وقت میبینمت یا حتی صداتو میشنوم هورمونامو فعال میکنن
+هورمونای همیشه فعالتو گردن من ننداز

خندید..... اعتراف میکنم خنده هاش میتونه یه دنیارو عاشق خودش کنه.....البته نمیتونم از این که وقتی جدیه خیلی جذابتره بگذرم....... ولی خنده هاش لول دیگه ای از زیباییه....!!!!..... کیوت......!!؟؟؟؟
از نوک سینه هام گرفت و منو به خودش نزدیک تر کرد.... جیغ بلندی کشیدم و ته دلم از درد عجیبش ضعف رفت.....
خندش از بین رفت و جاشو به نگرانی داد..... عین بچه ای که بعد کار زشتش به خاطر ترس از تنبیه بغض میکنه، با پشیمونی یه دستشو گذاشت پشتمو دست دیگشو روی سینه های سرخ و متورمم گذاشت.... با هربار نوازشی که دایره وار روی سینم میکرد نیپلام حجم زیادی شیر ترشح میکردن......

_متاسفم
+اه کوکی لطفا خودتو تکون بده.... حس میکنم دیگ قرار نیست سوراخم بسته بشه انقد که توش موندی
_به من که خیلی داره خوش میگذره
+معلومه که خوش میگذره.... دقت کردی هر بار سکسمون دیکت به مدت طولانی داخلم میمونه؟!
_این ینی این که سوراخت مکان امن دیک منه...
+شات اپ فقط اون کمر لعنتیتو بکوب...
_اول باید شیر بخورم
+خوابیدنی میخوری
_الانم میخوام
+کـــــــــوکی پارههه شدممم باشه فقط زووددددد

امگای شرورمن/☆MY EVIL OMEGA/☆Where stories live. Discover now