پارت سی ام_سوراخ خراب🤣💦👌

3.7K 451 236
                                    

با نیمچه اخمی نزدیکم شد و همچنان که یه دستشو روی نیپلم میکشید و دست دیگشم روی دیک خودش، خیره به پایین تنم گفت

_قبلا انقد لوس نبودی جیمی
+الانم نیستم ولی دیشب.... امممم.... یکم زیادی سخت گرفتی!!

کمی عقب کشید و نگاه پوکرشو دوخت تو چشامو گفت

_و تو هارد سکس میخواستی!!!
+و همین خواسته ام الان به این روزم انداخته.... البته بی انصافیه اگه کینگ سایزتو از این ماجرا جدا بدونم
_من انجامش ندادم!!

با تعجب و مشکوک نگاهم میکرد.....

_داری شوخی میکنی؟!.... من دیشب بیشتر از هروقت دیگ ای دیکتو داخلم احساس میکردم
+نه اصلا هیچ شوخی در کار نیست...... دیشب حتی ارومتر از همیشه بودم

خنده مسخره و مصلحتی کردم و برای عوض کردن موضوع گفتم

_داری حواسمو پرت میکنی... پنکیکام سوختن

از پشت چسبید بهم و پشت پیرهنو تا بالای باسنم اورد بالا.... ترسیدم و تاخواستم بچرخم مانعم شد.... غرید....

_نترس نمیخوام بکنم.... ولی تا شب باید یه فکری بکنیم
+نمیشه حالا یه شب سکس نداشته باشیم
_نمیتونم از سوراخت بگذرم
+اگه همینطوری ادامه بدی دیگ سوراخی برام باقی نمیمونه
_خیله خب از اونجایی که خیلی بخشندم جور دیگ ای ادامه میدیم

با تعجب سرمو برگردوندم ببینم منظورش چیه که دیدم دیکشو کشیده بیرون و گذاشته لای چاک باسنم..... اوکی... یعنی الان جئون جونگکوک میخواد با چاک باسنم ارضا شه؟!!!!
دو دستامو اورد پشت و روی دو لپ باسنم گذاشت....

_فشارشون بده به هم تا خالی شم

خندیدم و کینگ سایزشو که تقریبا نصفش تونسته بود بره لای چاکم، تقریبا بین لپای تپل باسنم له کردم.......
یه دستشو گذاشت روی پهلومو با یه دست دیگش سرمو به طرف خودش چفت کرد و مثل همیشه لبامو تو دهنش کشید...... چشامو بسته بودم و با بیشتر فشردن لپای باسنم سعی میکردم لذت بیشتری بهش بدم.....
سوراخم ببرای پر شدن نبض میزد اما فقط کشیده شدن دیکش روی پوست حساس سوراخم این هشدار بهم میداد که فعلا نباید همچین درخواستی داشته باشم.....
لباشو با صدا جدا کرد و بدن عرق کردشو با شدت بیشتری بهم مالید..... حس میکردم از شدت سوزش و تورم سوراخم از لای باسنم زده بیرون.....
دیگه نمیتونستم دردشو تحمل کنم و جونگکوک به محض فهمیدن موضوع دستامو کنار زد و دستای خودشو با فشار بیشتری جایگزین کرد.... والبته که درد بیشتری هم جایگزین شد.....
از فرصت استفاده کردم و از دستام برای ثابت نگه داشتن خودم با تکیه دادنشون به کناره های گاز، استفاده کردم......
سرمو انداخته بودم پایین و چشامو بسته بودم و لبمو از شدت درد گاز و شهوت نامحسوسی گاز گرفته بودم..... از طرف دیگه پیرهن گشاد جونگکوک ه فقط دو دکمه پایینش بسته شده بودن و پشت پیرهن به واسطه ی بالا بردن جونگکوک برای رسیدن به باسنم بالا رفته بود......
وقتی صدای ناله هاش عمیق و شدت دار شد فهمیدم که نزدیکه..... دستاشو از روی باسنم به به نیپلام رسوند و محکم چنگشون زد و از طرف دیگه دیکشو گذاشت لای پام_دقیقا زیر عضو خودم_و با شدت و غرش ضربه زد... اما من به خاطر چنگ زده شدن یهویی نیپلای حساسم جیغ بلندی از درد کشیدم که باعث اخرین ضربه ها و عمیق ترینشون شد و در نهایت منجر به خالی شدنش روی در کابینتی شد که رو به رومون بود......
از این بهتر نمیشد......!!!!!!
دیشب روی پشتی مبل و صبح روی در کابینت کوفتی اشپزخونم.....!!!!
کاملا چسبیده بود بهم و با چشمای بسته خماری و غرشای بعد ارضا شدنشو داشت میکشید..... اروم اروم دستاشو روی نیپلام میکشید و از شیری که ازش بیرون ترشح میشد داشت لذت میبرد......

امگای شرورمن/☆MY EVIL OMEGA/☆Where stories live. Discover now