پارت بیست و نهم_بارداری احتمالی👶🤤

3.3K 444 127
                                    

با حس نور شدیدی روی صورتم کمی لای چشامو باز کردم.....هنوز سر. جونگکوک روی سینم بود و نیپلم داخل دهنش و خواب رفته بود..... نیپل حساس و متورمم و از دهنش بیرون کشیدم و اروم سرشو از روی سینم برداشتم و گذاشتم روی بالش.....
میخواستم برم حموم اما ترسیدم با صدام بیدارش کنم..... از اونجایی که امروز خود اقتی رییس دستور مرخصی داده بود لزومی نداشت که برای صبحانه عجله کنم...... پیرهن جونگکوک رو که قبل خواب درش اورده بود و الان پایین تخت افتاده بود برداشتم وپوشیدم و بعد بستن چند دکمه پایینیش به سمت سرویس بهداشتی رفتم......
وقتی میخواستم رو کاسه ی توالت بشینم درد وحشتناکی رو که از بعد رابطه اروم شده بود، دوباره تو ناحیه ی سوراخم احساس کردم....... بااینکه گفته بودم نمیخوام توله داشته باشم اما چرا حس اینک اگ حامله بوده باشم و رابطه ی دردناک دیشبمون باعث اسیب دیدنش بشه قلبمو به درد میاره....؟!!!!
بلند شدم و از کمد پشت ایینه ی روشویی، ایینه ی کوچیکو برداشتم و پشتم گذاشتم.... با فاصله ی کمی از سوراخم و طوری که وقتی برگردم عقب بتونم وضعیت سوراخمو چک کنم...... با تقلای زیادی فقط تونستم سرخی بیش از حدشو ببینم....... ترسیدم چون وضعیت واقعا قرمزی بود......!!!!
در سرویس بهداشتیو باز کردم و به طرف گوشیم که رپی پاتختی بود رفتمو برش داشتم..... دوباره سمت سرویس بهداشتی رفتم و درو بستم و قفل کردم...... لنز دوربینو تنظیم کردم و از سوراخم از جهت های مختلف عکس گرفتم...... بعد مطمئن شدن از گرفتن عکس ها، رفتم توی گالری و عکسارو چک کردم......
فقط میتونم بگم از دیدن ورم و سرخی شدید ناحیه ی سوراخم کم مونده بود از ترس جیغ بلندی بکشم که با گذاشتن سریع دستم جلوی دهنش خفه کردم....... طوری. سوراخم ورم کرده بود که انگار یه حلقه ی نرم و کلفت رو به جای سوراخم جا زده بودن....... ولی باید اروم میشدم و تو اولین فرصت میرفتم دکتر....... معلوم نیست، شاید به هاطر رابطه های مکررمون و عضو کینگ سایز جونگکوک به این وضع دچار شده بودم.......!!!!!
به هر حال با همه درد و تلاش زیاد، تونستم تا حدودی دستشویی کنم و بیرون بیام..... بعد از اینکه از سرویس بهداشتی بیرون اومدم اهسته از اتاق خارج شدم.... تمام فکرمو درد شدیدم و بارداری احتمالی و....... سقط احتمالی...... درگیر کرده بود.......!!!!!
اره هر چقدم که سعی میکردم خودمو خونسرد نشون بدم بازم برام دردناک بود..... اینکه خودم باعث مرگش بشم...... اینکه پدرش نخوادش.......!!!!!..... همه و همه دردناک بود...... شک نداشتم جونگکوک بعد بیدار شدنش مثل همیشه باهام ور میره و قطعا متوجه ورم عجیب سوراخم میشه......!!!!!
پس باید یکاری میکردم.... از اونجایی که جین جفت اقای کیم بود و اونم دوست صمیمی جونگکوک نباید ریسک میکردم و به جین زنگ میزدم پس میموند لوهان و سهون.....؟!!!
تا وقتی که یه بهونه ای جور کنم و کوک اجازه بده از کنارش جم بخورم باید از این طریق با دکتر در ارتباط میبودم........ با دیدن ساعت که9 صبح رو نشون میداد با ترس به در اتاق نگاه کردم و با راحت شدن خیالم تا حدودی از اینکه هنوز نیم ساعتی تا بیدار شدن جونگکوک وقت دارم، شماره لوهان و گرفتم......

امگای شرورمن/☆MY EVIL OMEGA/☆Where stories live. Discover now