پارت پنجاه و دوم_روز پر ماجرا🪄

3.2K 586 351
                                    

جونگکوک با عجله و استرس رفت سمت مین هو و بدون توجه به پاهای باز شده و براقش دستشو گرفت تو دستشو گفت

_مین هو... چه بلایی سرت اومده؟؟!!

مین هو فین فینی کرد و گفت

_داشتم..... داشتم برای امشب.... اماده میشدم..... اما..... اما... کوک... من حس میکنم..... حس میکنم تو دیگ دوسم نداری..... غیرممکن بود روزای اولی که کنار هم بودیم وقتی میگفتم دارم برات اماده میشم انقد دیر کنی... اما حالا ببین... از وقتی اون امگا اومده....
+جیمین

جونگکوک خشک تو صورتش گفت... در واقع غرید.... جونگکوک هنوز ازدست مین هو بابت اتفاقی ظهر افتاده بود عصبانی بود.... حس میکرد مین هو از عمو بهش این حرفارو زده بود تا جیمین رو از چشماش بندازه....
مین هو هم کمی لحنش خشن شد اما با همون بغض ساختگی گفت

_درسته جیمین....اون از وقتی که اومده تمام توجهتو مال خودش کرده

کوک دست مین هو رو ول کرد و لبه ی تخت نشست و غمگین به یه نقطه زل زد و گفت

_بهتره بگیم برگشته..... مین هو من اونو.... من اونو مارکش کرده بودم.... حالا این چه ربطی به ایینه داشت؟!

مین هو با تعجب و ناباوری بلند شد و زل زد تو صورت جونگکوک.... باورش نمیشد جونگکوک اونو مارک کرده باشه..... در واقع اولین کسی که تاحالا جونگکوک مارکش کرده بود..... جیمین بود....!!!!!
خنده ی هیستریکی کرد و همونطور سرپا گفت

_باورم نمیشه.... اه اینا همش یه کابوس مزخرفه

خم شد تو صورت جونگکوک و با صدای بلند تری گفت

_بگوووو ایناا همش دروغههه... بگو مشکل از شنوایی منه.... من احمق به خاطر غمی که از این موضوع داشتم کنترل خودمو از دست دادم و..... ایینه رو شکستم

دروغ هم نگفته بود.....
جونگکوک بی حس زل زد تو صورتش و گفت

_من هیچوقت بهت دروغ نگفتم
+ریلی.....؟؟!!!.... پس چرا من بعد یه سال بفهمم نامزدم با کس دیگه ای جفت بودهههعع؟؟!!!!
_این دروغ نیس..... پنهون کردن واقعیت بود.... من فقط میکردم فکر کردن بهش میتونه ازارت بده
+پس چرا الان این فکرو نمیکنی؟؟!!کوک..... من نامزدتم... ولی مارکتو ندارم.... اون امگام که بیشتر از من پیشته.... من میترسم از ازدست دادنت

امگای شرورمن/☆MY EVIL OMEGA/☆Where stories live. Discover now