پارت بیست و ششم_حس جدید💖

3.1K 453 227
                                    

جیمین

هی از این ور به اون ور میپریدم و نمیزاشتم بهم برسه.... خیلی جالب بود که هر بار از زور شهوت میخواست بگیرتم و موفق نمیشد و غرش های تهدیدامیز میکرد..... با هربار در رفتنم یه تیک از لباسمو در میاوردم و بالمس کردن بدنم و فشردن سینه هام دیوونش میکردم......
با اخرین جهشی که از روی اپن اشپزخونه کردن و به طرف هال اومدم شلوارمو در اوردم...... صدای غرشش از کلافگی و شهوت به گوش رسید...... لباساش از شدت عرقی که برای گرفتنم و دیک شق شدش کرده بود، به تنش چسبیده بود......

_جیمینننننن...... اخرین اخطارو دارم بهت میدم بیب.... حتی نمیتونی تصورشو بکنی چه کینکایی دارم و کجاها میخوان عملیش کنم پس..... بمون سرجات

از کناره تای شرت پنتیم کشیدم و بالاتر اوردمش که تور پشت شورت لای چاک باینم غیب شد و اگ خیلی دقت میکردی میتونستی بفهمی شورت تنمه..... کمرمو بیشتر قوص دادم و کمی تکونش دادم تا لرزش ژله مانند باسنم دیوونه ترش کنه...... نوک نیپلمو کشیدم و همزمان اسپنک پر دردی روی یه لپ باسنم کاشتم و اه بلندی کشیدم...... اصلا حواسم نبود که صداشو نمیشنوم و تمام تمرکزمو روی دیوونه کردنش گذاشته بودم......
با حس کردن رایحش از فاصله خیلی کمی گردنمو سریع به عقب برگردوندم و با دیدنش که فقط دو قدم باهام فاصله داشت پاتند کردم که ازش فاصله بگیرم ولی با گرفتن قسمت بالای شرتم که هنوز معلوم بود کامل تو اغوشش رفتم......جیغی باخنده زدم و به محض اینک از پشت بغلم کرد دستاشو از پشت به نیپلام رسوند..... سرشو کرد تو گودی گردنم و از بازدم گرمی که به گردنم میخورد غرق لذت شدم......

_چیکار میکنی امگا؟ هوم؟... باید هارد به فاک بری تا یاد بگیری نباید سر به سر الفات بزاری؟
+اه الفا... مگ تا حالا سافت به فاکم دادی؟
_یس بیبی..... دیک الفا خیلی عمیقتر میتونه بره و تا وفتی که بخوام میتونم توت بکوبم
+اینکارو بکن
_چی؟!
+منو هارد به فاک بده الفا

برم گردوند سمت خودش وگفت

_جیمینی این دردناکه و شک نکن به هیچ وجه شبیه سکسامون نیست...  ممکنه درد زیادی...

انگشت اشارمو گذاشتم رو لبشو خمار زمزمه کردم

_ما که نمیتونیم تا اخرش به رابطه های معمولی بسنده کنیم.... بعدشم نیپلام اخیرا بدجوری درد میکنن انفد که به لطفت توشون شیر جمع شده.... طوری که میخوام یهو وسط جلسه لباسمو بدم بالا و نیپلمو بکوبم تو دهنت..... تو لاید منو راضی نگه داری ایتطور نیست الفا؟؟؟

کوک خمار به چشمام زل زده بود.... با گاز محکمی که از انگشتم گرفت با اخ دردناکی دستمو از روی لبش برداشتم....

_اخخخخخ.... چرا هار شدی کوک؟!!!
+جالبه تو حتی نمیتونی درد یه گازو تحمل کنی اونوقت میخوای هارد سکس داشته باشی؟!
_من واقعا میخوام تجربش کنم با تو

امگای شرورمن/☆MY EVIL OMEGA/☆Where stories live. Discover now