پنجرهی اول.
ماسکِ روی صورتش رو آهسته برداشت و از روی تخت بلند شد.
پوستش از نظرِ خودش، صافتر شده بود و دیگه نیاز نبود جلوی بقیه، کلی استرس رو درباره ظاهرش تحمل کنه.به دختری که کشوهاش رو مرتب می کرد، نگاهی انداخت:"جیا؟ گفتی برای شامِ امشب مهمون داریم؟"
-"نه آقای بیون."
-"ممنونم، امروز موهات خیلی زیبا شدن. همیشه همینطوری بباف."
گونه های دخترِ بزرگتر، از لبخند کش اومدن و زمزمه کرد:"شما همیشه به من لطف دارید. محلول و روغنِ پاتون رو بشورم؟"
-"نه! خودم می تونم ممنونم. تو میتونی بری."
جیا تعظیمی کرد و از اتاق خارج شد.اون دختر باموهای مشکیِ همیشه بافتهش، تنها هم صحبتش توی اون عمارت بود، البته تا وقتی که جونگکوک میومد.
پاهاش رو با حوله خشک کرد و پشتِ پنجره ی بزرگش رفت.
دوستِ بی معرفتش باید امروز برای کمک به مسائلِ ریاضی ش بهش سر میزد.
با سرخوشی از اتاقش بیرون رفت و پله ها رو تا آشپزخونه دوید.آشپزِ محبوبش، خانمِ سونگ با دستیارهاش مشغولِ پخت و پز بود.
بکهیون با نیشِ باز سمتِ کیکِ شکلاتیِ روی میز رفت اما با ضربه ای که روی دستش خورد هینی کشید.مادرش با اخم بالا سرش ایستاده بود.
-"آجوما!! ببین مامانم نمیذاره کیکت رو تست کنم."خانم سونگ خنده ریزی کرد:" اون کیک ها برای شما هستن اربابِ جوان، اما شب میتونید میل کنید."
بکهیون نگاهِ متعجبش رو از خانمِ سونگ گرفت و به مادرش داد:" مگه شب چه خبره؟"
-" جونگکوک توی حیاط منتظرته، می تونی با اون بری و شب برگردی."
-" اما امتحان ریاضی.."
-" اشکالی نداره، میتونی امروز رو درس نخونی."
بکهیون با خوشحالترین حالتِ ممکن، گونهی مادرش رو بوسید و به سرعت از آشپزخونه خارج شد.
با فهمیدنِ اینکه می تونه درس رو بپیچونه و با دوستش وقت بگذرونه، عطشِ شدیدش نسبت به کیک ها رو هم فراموش کرد.
کلاهِ هودی جونگکوک رو روی موهای آبیش کشید و با صدای بلند گفت:" از شرِ ریاضی نجات پیدا کردیم."
در جواب فقط لبخندِ مصنوعیای تحویل گرفت و خودش رو دنبالِ پسر که ناراحت به نظر میرسید، کشوند.
-" هی، چیشده؟"
-" چیزی نیست بکی."
-" نکنه مامان بابات دوباره دعوا کردن؟"
-" نه..."
بکهیون کمی فکرکرد:" اممم، دوباره سرِ رشته دانشگاه بحثتون شده؟"
YOU ARE READING
Paralian.
Fanfictionکامل شده در فوریه ۲۰۲۴. Paralian: One who lives by the sea. پارالیان: کسی که کنارِ دریا زندگی میکند. Genre: Romance, Criminal, Angst, Smut, Psychological. Couples: Chanbaek, Vkook, Krisyeol, other چانیول پسرِ روستاییِ ساده که حتی گرایشاش رو هم در...