[Sensitive content]
دیوارِ بیست و هشتم.
-Mr Byun, I brought you daisies...
-Thanks, you can go.
زیرلب زمزمه کرد و سیگارش رو توی پاکت خاموش کرد، اما نه توی پاکتِ سیگار، توی پاکت جواب آزمایشش.
دستهگلی که خدمتکار براش آورده بود رو توی گلدونِ شیشهای گذاشت و گلبرگهای ظریفش رو لمس کرد.همهچیز مرتب بود. میتونست تاریخ عملش رو با پزشکها هماهنگ کنه و الان تنها مراقبت لازم مربوط به برنامهی غذاییاش میشد. قدمهاش رو به سمت تخت برد. کنار چانیول که همچنان خواب بود دراز کشید و انگشت اشارهاش رو به سمت پیشونیش برد. اخمی که میون ابروهاش بود رو باز کرد و لبخند کمرنگی زد: چرا توی خواب اخم کردی یول؟
پسر هیچ حرکتی نکرد. آهِ آرومی کشید: بیدار نمیشی چشماتو ببینم؟
خواب چانیول بهنظر عمیق بود، باید هم همینطور میبود. شب قبل مقدار زیادی الکل نوشیده بود و حتی برای خوردن قرص صبحگاهیاش بیدار نشده بود. بکهیون با ناامیدی دوباره از روی تخت بلند شد و از اتاق بیرون رفت. در رو آهسته بست و خودش رو به اتاق کناری رسوند. جیا مشغول عوض کردن پوشک دیزی بود. سرش رو به چهارچوب در تکیه داد و به صورت خوشحال دختربچه خیره شد.
-اومدی.
جیا گفت.بکهیون سرش رو تکون داد و به سمت تختِ دیزی رفت. دختر با دیدنش دستهاش رو برای بغل شدن بالا گرفت و بکهیون با اشتیاق بچه رو توی بغلش کشید.
-گفتم برام گلِ دیزی بیارن...
خیره به چشمهاش گفت و بوسهای به لپش زد.
جیا پستونکِ شسته و تمیزِ دیزی رو توی دهنش برد و دختر با خوشحالی مشغول مک زدنش شد.-خوبه دیگه انگشتاتو نمیخوری.
جیا به جملهی بکهیون خندید و به صورتش نگاه کرد. لبخند میزد اما چرا ته صورتش غم داشت؟
-همهچی خوبه بکهیون؟-ممنونم جیا.
-مدتهاست باهام حرف نزدی.
-چیز خاصی برای گفتن نیست. من دیزی رو میبرم تو برو یه چیزی بخور.
دختر دیگه اصرار نکرد. تعظیم کوتاهی کرد و از اتاق بیرون رفت. بکهیون پتوی کوچک و نازک دیزی رو از توی تختش برداشت و به اتاق کناری که متعلق به خودش و چانیول بود، برد. با تخت خالی و پتوی مرتب مواجه شد. حتما چانیول بیدار شده بود.
همراه دیزی توی بغلش، روی کاناپهی چسبیده به دیوار اتاق منتظر نشست و به میز رو به روش خیره شد. داشت میمُرد که چیپس بخوره اما احتمالا نمیتونست.
نگاه دیزی هم ناخودآگاه به اون سمت رفت و بکهیون با نیشخند کنار گوشش گفت: من و تو نمیتونیم از این چیپسا بخوریم دیزی. بدشانسیم، نه؟
YOU ARE READING
Paralian.
Fanfictionکامل شده در فوریه ۲۰۲۴. Paralian: One who lives by the sea. پارالیان: کسی که کنارِ دریا زندگی میکند. Genre: Romance, Criminal, Angst, Smut, Psychological. Couples: Chanbaek, Vkook, Krisyeol, other چانیول پسرِ روستاییِ ساده که حتی گرایشاش رو هم در...