گلولهی ششم.
ذهن مشغولش این بار طوری نبود که با روال قبلی آروم بگیره. احساس میکرد افکارش دیگه با تلقینهای پوچ و توخالی از بین نمیرن و حالا با قدرت بیشتری گیرش انداختن.
توی بار خصوصی همیشگیِ دوستانهشون نشسته بود، شات تکیلای موردعلاقهاش روبهروش بود و صدای قطعهی غمگین پیانویی که نواخته میشد، بغضش رو سنگینتر میکرد.
-مردها گریه نمیکنن بوگوم!
صدای پدرش توی ذهنش پیچید و باعث شد که بغضش رو قورت بده و شات رو با حرص بالا بره.-بوگوم؟
دستش رو از زیر گونهاش برداشت و سرش رو بالا گرفت. چانووک اونجا بود. لبخند کمرنگی روی صورتش شکل گرفت و زمزمه کرد:
-هی رفیق.مرد صندلی بلندِ پشت کانتر رو عقب کشید و کنار دوستش جا گرفت. خیره به سر و وضع آشفتهاش پرسید:
-باز هم نگران آیندهای؟
-فشارهای روی شونهام برداشته نمیشن.
-فکرکنم اگه پشت سرت رو نگاه کنی نظرت عوض شه.
پسر جوان یقهی پیرهن خاکستری رنگش رو صاف کرد و زمانی که نگاهش روی اون زن نشست، نفسش برای لحظهای حبس شد. از زمانی که اون زن توی این بار استخدام شده بود، بوگوم برنامههاش رو خالی میکرد تا فقط به بهانهی نوشیدن یک تکیلا به اونجا بره و تقریبا برنامهی کاریاش رو حفظ شده بود.
اما اون شب متفاوت بود، حتما شیفت اضافهای برداشته بود.-میدونی چرا امشب اینجاست؟
-چرا؟
همونطور که به زن با پیشبند صورتیاش خیره بود، پرسید. این مدت به قدری زیرنظر داشتش که حتی میدونست زمانی که میزها خیسن، با دستمال چهارخونه تمیزشون میکنه و زمانی که خشکن، با دستمال راه راه.
-سوریون رو آوردم باهاش حرف زد. بهش گفت که میخوایش...قبول کرد. اولش یکم ناز کرد فقط.
بوگوم آب دهنش رو با بهت قورت داد و سرش رو پایین انداخت چون حالا اون زن زیبا داشت نگاهش میکرد.
-یه ساعت دیگه بار خالی میشه، با هم حرف بزنین. من برم. سوریون این روزها بارداری خیلی اذیتش میکنه.چانووک با لبخند پررنگش گفت و پسر جوان رو با قلب هیجان زدهاش تنها گذاشت. عشق نوزده سالگیاش بدون هیچ تلاشی قرار بود به آغوشش بیاد، چی از این بهتر؟
هربار که جیوون رو میدید بوی شاتهای تکیلایی که توی اون بار بالا میرفت، زیر بینیاش میپیچید، دلش برای لمس موهای زن موردعلاقه و مُردهاش تنگ میشد و یاد تمام قول و قرارهای پوچی میافتاد که بهش داده بود.
YOU ARE READING
Paralian.
Fanfictionکامل شده در فوریه ۲۰۲۴. Paralian: One who lives by the sea. پارالیان: کسی که کنارِ دریا زندگی میکند. Genre: Romance, Criminal, Angst, Smut, Psychological. Couples: Chanbaek, Vkook, Krisyeol, other چانیول پسرِ روستاییِ ساده که حتی گرایشاش رو هم در...