مقدمه

4.2K 296 38
                                    

سلام خوشگلا🙋‍♀️
با یه سورپرایز در خدمتتونم ....
فیک جدید داریم 🥰😙
امیدوارم مثل همیشه همراهم باشید😻💝
فکر کنم تا یکی دو هفته دیگه آپش رو شروع کنم.
لازم دیدم قبل از شروع داستان یه توضیحاتی خدمتتون بدم
《پس لطفا با دقت بخونید.》

این اولین باره که دارم دست به این کار میزنم. هیچ تجربه ای ندارم وبه همین دلیل خیلی می ترسم.

میخوام یه داستان گرگینه ای ، خوناشامی بنویسم. تعجب نکنید برای خودمم عجیبه ولی دوست دارم امتحانش کنم.

اول بهتره یه سری اطلاعات راجب این ژانر بهتون بدم تا وقتی شروع به خوندن کردید گیج نشین.

حتما همتون حداقل یکبار این ژانر از داستان رو خوندید. پس بیشترتون باهاش آشنا هستید.

اول بگم که این ژانر چون تخیلیه پس دست نویسنده ها خیلی بازه یعنی میتونن هر چیزی که بخوان بهش اضافه یا ازش کم کنن.
من شاید بیشتر از ۱۰ فیک خون آشامی خوندم ولی هیچ کدوم شبیه هم نبودن.
البته توی کلیات چرا ولی توی جزییات نویسنده ها هر چیزی که خودشون میخوان یا به داستانشون میخوره اضافه میکنن.حالا در ادامه بیشتر متوجه منظورم میشید.

خب اول میریم سراغ گرگینه ها

گرگینه ها سه نوع هستند.

آلفا:آلفاها نژاد برتر جامعه به حساب میان که قدرت و شان و مقام اجتماعی بالایی دارندو اصیل زاده هستند.اکثرشون مرد هستند ولی ممکنه مواردی باشه که زن ها هم آلفا باشن.

بتا:بتاها هم از نظر اجتماعی و هم قدرت بدنی یک درجه از آلفاها پایین ترند.در واقع جزءجامعه متوسط به شمار میان. بتاها میتونند هم با آلفاها و هم امگاها ازدواج کنند ولی بچه دار نمیشن(البته ممکنه توی یه داستان این ویژگی وجود نداشته باشه).توی این نژاد هم مرد هست هم زن.

امگا:امگا ها جزو افراد پایین جامعه محسوب میشن و از اهمیت کمتری برخوردارند .از نظر اجتماعی همیشه باید به آلفاها و بتاها خدمات رسانی کنند.

امگاها بیشتر برای باروری ازشون استفاده میشه و نقش مهمی توی اجتماعشون ندارند و متاسفانه براشون ارزش کمی قائل میشن.

(البته به استثنای کسانیکه در خانواده های مهم حکومتی به دنیا بیان) امگاها اصولا زن هستند ولی به ندرت بینشون مرد هم پیدا میشه که متاسفانه مردهای امگا بیشتر از همه مورد اذیت و سرزنش قرار میگیرند.مرد های امگا خاصیت باروری دارند.

غذای گرگینه ها خیلی عجیب و غریب نیست ولی معمولا گوشت شکاره.گرگینه ها دارای عمر طولانی هستند.

ازدواج گرگینه ها بر اساس جفتشون هست.یعنی هر گرگ از بدو تولد یه جفت داره که بعد از اینکه به سن بلوغ رسیدن با استفاده از نشانه ها همدیگر رو پیدا میکنند.
البته تو بعضی از داستانا اومده که هر گرگ یک گردنبند داره که بر اساس اون جفت ها مشخص میشن.
(نکته:در داستان من خیلی روی جفت مانور داده نمیشه)
گرگینه های آلفا یا بتا میتونن با مردهای امگا ازدواج کنن .

حالا نوبت رسید به خون آشاما

خون آشاما سه نوع هستند.

نوع اول اصیل زاده هان یعنی پدر و مادرشون خون آشام بوده.خون آشامای نوع یک قدرت زیادی دارند.اونها همیشه مقام و شان بالایی دارند و مردم بهشون احترام میزارند.

نوع دوم دورگه هستند. دو رگه ها یکی از والدین خون آشام و یکی دیگه یا انسان یا گرگینه و یا خون آشامی که تبدیل شده
این گروه هم در جامعه احترام دارند ولی همیشه مقامشون از اصیل زاده ها کمتره ولی زندگی راحتی دارند.

نوع سوم که خیلی زندگی براشون سخت تره و گاهی آزاردهنده س، خون آشامایی هستند که قبلا انسان بودن و توسط یه خون آشام تبدیل شدند.
اگر نوع سه با یک انسان یا خون آشام نوع سه  ازدواج کنن فرزندشون هم نوع سه محسوب میشه.

در هر حال همیشه از طرف نوع یک و دو مورد آزارو اذیت و شکنجه قرار میگیرند و معمولا به بردگی گرفته میشن.

غذای خون آشاما همونطور که مشخصه خون هست.که یا از بدن انسانها تامین میشه و یا خون حیوانات شکار شده.

عمر خون آشاما خیلی زیاده و تقریبا نامیرا محسوب میشن.توی بعضی از داستانها اینطور بیان شده که اگر بخوان یه خون آشام بکشن باید یه تیکه چوب توی قلبش فرو کنند.فقط در این صورته که خون آشاما می میرند.
خون آشاما توی تاریکی زندگی میکنن، و نور خورشید براشون ضرر داره(البته توی داستان من از این ویژگی حرفی به میون نمیاد)

بهتون پیشنهاد میکنم وقتی میخواین این ژانر از داستان رو بخونید هر پیش زمینه ای که در مورد این ژانر دارید رو کنار بزارید چون هر نویسنده ای بر اساس تخیل و موضوع داستان خودش مینویسه.

من خیلی توی داستانم از نوع و روش زندگیشون حرفی به میون نمیارم.
داستان من ، داستان زندگیه شخصیتایی که توی این سرزمین زندگی میکنن.پس خیلی وارد جزییات نوع زندگیشون نمیشم.
من اینارو گفتم که در حین خوندن داستان دچار شک و شبهه نشین و نیاین سوال کنید توی فلان فیک اینطوری بود یا مثلا من یه چیز دیگه خونده بودم من اطلاعاتم راجب این ژانر زیاد نیست و نوع داستان هم طوری نیست که خیلی به این جزئیات نیاز داشته باشه.

وقتی میخواستم شروعش کنم این استرس رو داشتم که نکنه بعضی جاهاش کپی برداری به حساب بیاد.
من همیشه در مورد نوشته هام با دوتا از دوستام مشورت میکنم، وقتی از استرسم باهاشون حرف زدم اونا این موضوع رد کردن..

بهم گفتن اینهمه داستان نوشته میشه با موضوعات مختلف، این دلیل نمشه اگر یه صحنه یا حتی یه شخصیت شبیه داستان دیگه ای باشه یعنی کپی برداری بوده....

پس میخوام قبل از هر چیز بهتون اطمینان بدم که من صد در صد توی داستان از ایده و روش خودم استفاده میکنم وقطعا ازهیچ داستانی کپی برداری نمیشه....

خب امیدوارم توضیحاتم تا حدودی مفید بوده باشه.
بهتون پیشنهاد میکنم اگر میخواید با فضای داستان آشنا بشید به اینستای من سر بزنید و تیزر این فیک رو ببینید...
من چنل یوتیوب ندارم برای همین تو اینستا میتونید تیزر رو تماشا کنید...

https://www.instagram.com/p/CFM186CBXPr/?igshid=1kuabih9bfoy3
این آدرس تیزر⬆️

LOVE & HATE | MINV Where stories live. Discover now