part76(تاجگزاری)

462 115 24
                                    


همه وسایلتون جمع کردی؟

ت:بله

+از اینکه مجبورم دوباره ازت جدا بشم خیلی ناراحتم من تازه پیدات کرده بودم.

ت:اشکالی نداره پدر ، من اصلا ناراحت نیستم هر کاری بتونم برای کمک به شما و مردم سرزمینم میکنم.

امپراطور دستشو روی شونه پسر کوچیکش گذاشت:میدونم ممکنه یکم گیج باشی، در عرض یک شب از یه آدم عادی با زندگی معمولی تبدیل شدی به شاهزاده بعدشم هنوز به این عادت نکرده بودی که داری پادشاه میشی ، ولی من بهت ایمان دارم تو حتما پادشاه خوبی خواهی شد.

از مربیات پرسیدم تمام تمریناتتو با موفقیت پشت سر گذاشتی همشون ازت راضی بودن.

شاهزاده جیمین ، اون خیلی با تجربه تر از توئه حتما توی تصمیماتت ازش مشورت بگیر، اون سالها برای آلفا شدن تحت تعلیم بوده حتما میتونه بهت کمک کنه.

ت:چشم پدر شما اصلا نگران من نباشید.

+از فردا زندگیت کاملا تغییر میکنه، تو به عنوان امپراطور و نماینده من اونجایی و میدونم نا امیدم نمیکنی.

راستی کسی رو در نظر گرفتی؟

ت: برای چه منظوری؟

+ازدواج

ت ازدواج؟!!!!! به این زودی!!!!!

+تو که میدونی مهمترین رکن پادشاهی و چیزی که باعث میشه حکومت دووم بیاره ولیعهده، پس هم تو و هم شاهزاده جیمین باید خیلی سریع برای خودتون همسر انتخاب کنید.

البته قرار شده هر کدوم از طرف مقابل همسر انتخاب کنه.

ت: ولی پدر شما که خبر دارید قبلا هم بهتون گفتم من از زنا خوشم نمیاد.

+اینو میدونم پسرم ولی ...

ت:خواهش میکنم پدر مگه شما نگفتین قراره ما خودمون قانون بزاریم؟ مگه اونجا سرزمین ما نیست؟!!!

+معلومه که هست و شما میتونید هر قانونی که بخواین وضع کنید ولی این هیچ ربطی به اصل کار نداره این قانون ، یه قانون کلیه، هر امپراطوری برای دوام قدرت خودش به جانشین احتیاج داره.

ت:ولی من...

+ولی تو یک نفر دیگه رو دوست داری درسته؟خب ازدواج که مانعی برای رسیدن به معشوقت نیست.

تو ازدواج میکنی فقط برای اینکه جانشین بدنیا بیاری و بعدش میتونی با هر کسی که بخوای باشی. تو پادشاهی هرچند تا معشوقه که بخوای میتونی انتخاب کنی.

تهیونگ با ناراحتی سرشو پایین انداخت:ولی من فقط یک نفرو میخوام.

امپراطور پوزخند زد:خب اون یه نفر هم در دسترست هست مشکلی نداری.

LOVE & HATE | MINV Where stories live. Discover now