part81(خاکستری در تخت)

528 106 36
                                    


با طلوع خورشید هوا تقریبا روشن شده بود سرشو از روی شونه جیمین برداشت

ت:بهتره دیگه برگردیم اتاقمون.
زیر پای جیمین زانو زد:حالا نوبت منه.

با چشمای درشت شده نگاه کرد:یعنی میگی بیام روی کول تو!!!اگر کسی ببینه چی؟میخوای ابهت آلفا زیر سوال بره!!!!!

چشماشو دور داد:یعنی دیشب تو منو کول کردی ابهت من زیر سوال رفت؟!!!!
زودباش دیگه مگه خوابت نمیاد؟

+آخه من خیلی سنگینم
ت:خوبه خودت اعتراف کردی

جیمین با احتیاط روی پشتش رفت. تهیونگ آروم بلند شد والبته در مورد سنگین بودن حق با جیمین بود.
تهیونگ آروم آروم سمت اتاقشون قدم براشت.
جیمین از حس آرامشی که بهش دست داده بود سرشو روی شونش گذاشت و چشماشو بست.
تهیونگ سرشو گج کردو با عشق به جیمین نگاه کرد.
☆☆☆☆☆☆☆☆
با پاش در اتاقشون رو باز کردو وارد شد.
جیمینو روی زمین گذاشت:ببینم نمیخوای رژیم بگیری؟

+الان منظورت این بود من چاقم؟
ت:یعنی نیستی؟

+نخیرم، کم جونیه خودتو گردن من ننداز
ت:اوکی، آلفا از همه دنیا سبک تره خوب شد؟
اینقدر خوابم میاد حوصله بحث کردن باهاتو ندارم
پالتوشو از تنش بیرون آورد و سراغ کتش رفت ....

+کجا؟!!!!
ت:یعنی چی کجا خب دارم میرم لباسامو عوض کنم بخوابم

+بخوابی؟من میخوام برم حموم باید مشت و مالم بدی
بهت زده ایستاد:مشت و مال؟

+مگه خودت نگفتی نمیزاری خدمتکار حموم داشته باشم خب منم الان دلم حموم میخواد
ت:این وقت صبح؟!
+باشه مشکلی نیست خدمتکار صدا میزنم.

سمت در رفت که با صدای ته متوقف شد:صبر کن،
با حرص پوفی کرد:پوف خیلی نامردی
+بیا لباسامو در بیار
ت:بنظرت زیاده روی نمیکنی؟
+دلم برای بردم تنگ شده

با اخم سمتش اومد و مشغول درآوردن لباساش شد
جیمین خیلی جدی ایستاده بود ولی زیر چشمی با عشق نگاش میکرد.
از دیدن قیافه اخمو و کیوتش لذت میبرد.

+یادم میاد بردم همیشه وقتی لباسامو در میاورد محو بدن لختم میشد.
ت:کی؟!!!!من؟ هه آلفا خیلی اعتماد بنفس داره.

تمام لباساشو به غیر از لباس زیرش درآورد.
جیمین سمت حموم رفت:خودتم لباساتو در بیار بیا تو.
با اخم وارد حموم شد ولی به محض وارد شدن با چیزی که جلوی چشماش دید شگفت زده شد.

دور تا دور کف حموم شمعای قرمز رنگ به شکل قلب روشن بود. روی وان پر بود از گلای پرپر شده رز قرمز.
با صورت حیرت زده برگشت:اینا رو کی آماده
کردی؟!!!!

+دیشب به خدمتکارا گفتم آمادش کنن.
ت:همیشه توی سورپرایز کردن از من جلوتری.

+خب بریم سراغ کار اصلیمون؟
ت:کار اصلیمون دیگه چیه، من فکر کردم قراره یه حموم دونفره رمانتیک داشته باشیم.

LOVE & HATE | MINV Where stories live. Discover now