78(سیلی)

504 116 30
                                    


توی فضایی که بوی عطر گلهای تازه میداد، داخل وان پر از آب و کف که روی کفا پوشیده شده از گلهای رز قرمز بود، توی بغل عشقش لم داده بود.

بعد از اعلام نامزدیشون اکثر اوقات رو با هم میگذروندن.
یونگی به دیواره وان تکیه داده و هوباری بین پاهاش نشسته و سرشو روی سینش گذاشته بود.

با آرامشی که از لمس یونگی به بدنش تزریق میشد چشماش روی هم افتاده بود.
این آرامش بعد از مدتها دوری و اضطراب حقشون بود.

یونگی دستشو نوازشوار از کمر هوباری به سمت بالا میکشید و زیر گوشش نجواهای عاشقانه میکرد.
هوباری با چشمای بسته هومی کشید این حس آرامش رو دوست داشت.

_بنظرت زیادی لوسم‌ نمیکنی!
یونگی بوسه کوتاهی روی گردن هوباری نشوند:تا اونجایی که یادمه ملکه من از وقتی بچه بودن لوس بود

هوباری با آرنجش از زیر آب ضربه آرومی به پهلوی یونگی زد:آلفا زیادی بامزه شدن.
+اوه ملکه الان داره منو میترسونه.

_اینقدر بهم نگو ملکه عادت میکنما من که هنوز ملکه نشدم.

+اشتباه نکن تو خیلی وقته که ملکه قلب منی.
_یونگیا تو خیلی رمانتیکی اصلا فکرشو نمیکردم.

+خیلی نامردی من که همیشه رمانتیک و مهربون بودم.

_آره درسته ولی من همیشه فکر میکردم چون ما با هم از بچگی دوست بودیم رفتارت با من خوبه ولی الان بهم ثابت شد تو توی روابط عاشقانه خیلی خوب و رمانتیکی.

+البته اگر بانو اجازه بدن من توی روابط دیگه هم خیلی آروم و رمانتیکم.

_اوه اون که بعله قبلا مهر و محبتتون نسیم این بیچاره شده.

+یعنی میگی رمانتیک نیستم؟
_نخیرم اصلا اینطور نیست تو بر خلاف ظاهر مهربون و آرومت توی سکس خیلی خشنی ، قبول کن.
من با اینکه یه آلفام ولی هربار بعد از رابطمون تا یک روز نمیتونم از رختخواب بیرون بیام تو به این میگی رمانتیک!!!!!!

+ملکه اجازه رو صادر کنن قول میدم رمانتیک باشم
_دیگه گولتو نمیخورم

یونگی دستاشو آروم از روی شکم هوباری به سمت بالا کشید همزمان با بوسه های ریز پوست گردنشو قلقلک میداد.

هوباری چشماشو بست و سرشو از پشت روی شونه یونگی انداخت.

_هوم یونگیا خیلی نامردی، فهمیدی نقطه ضعفم بوسه های تحریک کنندته ازشون استفاده میکنی.

+من فقط قصدم لذت دادن به ملکمه.
هوباری که به خلسه ای شیرین فرو رفته بود با سکوتش اجازه پیشروی بیشتر رو به یونگی داد.
☆☆☆☆☆☆☆
تهیونگ زبونشو بیرون آورد و بدنشو تکون داد:دیدی نتونستی...

گرگ در حالیکه نفس نفس میزد زوزه بلندی کشید.

ت:اوه اوه چقدر بده آلفامون اینقدر ضعیفه
گرگ خرناس بلندی کشید و اعتراضشو نشون داد.

LOVE & HATE | MINV Onde histórias criam vida. Descubra agora