بدون در زدن وارد اتاقش شد. بوی آزاردهنده الکل توی اتاق پیچیده بود.
طبق معمول چند شب گذشته نامجون مست کرده بود.
به سمت تختش رفت آروم روی لبه تخت نشست.
دستش رو لای موهاش کشید و به آرومی از روی صورتش کنارشون زد.
به صورت غرق خوابش نگاهی انداخت. با دیدن این حال نامجون عذاب وجدانش بیشتر میشد.
با صدای آرومی اسمشو به زبون آورد.
+نامجون بیدار شو....
نامجون تکونی خورد و با صدای آرومی نالید.
+ولیعهد صبح شده لطفا بیدار شید....
_گمشو برو بیرون میخوام بخوابم مگه نگفتم نمیخوام کسی مزاحمم بشه.
+نامجونا بلند شو معلوم هست چت شده؟
مثلا تو ولیعهد این کشوری...
نامجون با عصبانیت غرید:از جون من چی میخواین...
+همه اون بیرون دارن درباره ی تو حرف میزنن....
سه روزه از تو اتاقت در نیومدی....
نامجون اینبار بلند شد و توی جاش نشست:خب به درک چیکار کنم....
+خودتو تو آیینه نگاه کردی؟مثل بچه ها رفتار نکن هر کسی ندونه فکر میکنه تو عاشق اون برده بودی....
_تو نمیفهمی.....من نگرانشم....اون ضعیفه...دووم نمیاره....جانکوکا اون از اونا متنفره، حالا مجبوره سه ماه توی اون زندان بمونه.....
بدن جانکوک برای لحظه ای یخ کرد....واقعا اون چیکار کرده بود؟!!!
+فکر میکنی اگه بشینی تو این اتاق و مست کنی اون حالش خوب میشه؟
نامجون چرا به فکر خودت نیستی؟
تو میدونی اون بیرون چقدر دشمن داری؟کی میخوای به خودت بیای و رفتار بچه گانتو بزاری کنار ....
من دیگه بهت شک ندارم مطمئن شدم تو تهیونگ دوست داری....
_بازم که چرت و پرت میگی.....چرا باورت نمیشه من دوسش ندارم فقط بهش وابسته شدم...
نمیتونم حسمو بیان کنم یه جورایی فکر میکنم بهش وصلم...
حس میکنم به حمایت من احتیاج داره....
درسته که من فقط نیازای جنسیمو باهاش برطرف میکنم ولی با این حال یه حس ناشناخته ایم بهش دارم ولی میدونم عشق نیست.....
+اصلا هر چی تو بگی ولی با اینکارت هیچی درست نمیشه....
امشب حق نداری لب به شراب بزنی وگرنه فردا صبح دیگه منو نمیبینی اگه دوستیمون برات مهمه خودتو زودتر جمع و جور کن.
نامجون ملافه رو کنار زدو از روی تخت بلند شد.
_خیلی خب حسود خان بلند میشم....
+هه به من گفتی حسود؟اونوقت برا چی؟
یه ابروشو بالا داد:من مطمئنم تو به تهیونگ حسودی میکنی....
+اگه میخوای به مزخرفاتت ادامه بدی من میرم....
YOU ARE READING
LOVE & HATE | MINV
Vampireتهیونگ خون آشامی که به اجبار باید برای مدتی داخل قصر گرگینه ها زندگی کنه ! آیا نفرتش از گرگینه ها به عشق تبدیل میشه؟! نام فیک: عشق و نفرت ♠️♥️ کاپل اصلی: Minv 🌊 کاپل فرعی:namkook , sope 🌜 ژانر:فانتزی /خون آشامی/گرگینه/انگست/اسمات ⛔ نویسنده:لیلا 🔮
