part77(خاستگاری)

432 112 42
                                    


+کجا؟!!!
تهیونگ متعجب برگشت:معلوم نیست؟ دارم میرم اتاقم

+اتاقت؟!!! اونوقت با اجازه کی؟
ت:منظورت چیه !!!دارم میرم بخوابم ، اذیت نکن جیمین خیلی خستم

+کی گفته قراره جدا بخوابیم؟!
ت:چییییییی!!!!نکنه زده به سرت سرشو نزدیک گوش جیمین کرد:ما دیگه آدم عادی نیستیم هزار تا چشم دنبال مان اگر یه وقت کسی ببینه چی؟

+خو ببینه
ت:دیوونه شدی تا قانونا رو عوض نکردیم نباید بزاریم کسی بفهمه.

+تهیونگ با زبون خوش میای یا به زور ببرمت.
ت:عمرا بیام

جیمین خم شد و توی یه حرکت یه دستشو زیر زانو و دست دیگشو رو کمرش گذاشت و بلندش کرد.
تهیونگ که از یهویی بودنش ترسید جیغ کوتاهی زد ودستاشو دور گردن جیمین انداخت.

ت:خیلی دیوونه ای
+فکر کردی بعد اینهمه سختی کشیدن میزارم یک لحظه ازم دور بمونی؟

ت:ولی بازم ما باید خیلی مراقب باشیم ممکنه جاسوش تو قصر گذاشته باشن.
+هر غلطی میخوان بکنن من دیگه آلفام
در ضمن فردا قراره یه سخنرانی بلند بالا براشون بکنم تا حساب کار دستشون بیاد.

جیمین در حالیکه سمت اتاق خوابش حرکت میکرد سرشو خم کردو نوک بینی تهیونگو بوسید.
+تو از این به بعد فقط قراره کیف کنی و از ملکه بودنت لذت ببری.

تهیونگ اخم کیوتی کرد:کی گفته من ملکم؟! من فقط برای تو ملکم قراره برای بقیه امپراطور باشم این یادت نره.

+چشم آقای امپراطور اطاعت میشه.
تهیونگ خندید و سرشو به سینه جیمین چسبوند.
☆☆☆☆☆☆☆
خیلی آروم توی بغل آلفاش خوابش برده بود.
سرش روی سینه لخت جیمین و دستاش دور بدنش بود.

با صدای در چشماشو آروم باز کرد میخواست جواب بده که یهویی موقعیت خودشو دید.
چند باری پلک زد و با دستش رو سینه جیمین زد.

ت:جیمین بیدار شو...
+چه خبرته ملکه بزار بخوابم ، من هنوز خستم.

ت:بهت میگم بیدار شو نگهبان پشت دره.
+اّه به درک... اون از دیشب که نمیزاشتی بخوابم اونم از الان
تهیونگ بهت زده نگاش کرد. الان وقتش نبود جوابشو بده.
صدای نگهبان دوباره بلند شد.

جیمین بدنش تکیه دستاش کرد و با غر گفت:چیه چه خبره!
_عالیجناب براتون صبحانه آوردن.
+لازم نکرده تا وقتی نگفتم کسی مزاحم نشه منو امپراطور تهیونگ داخل جلسه مهمی هستیم.

_امپراطور مگه تو اتاقشون نیستن؟
+نخیر صبح زود صداشون کردم تا راجب مسایل حکومتی صحبت کنیم.

تهیونگ خنده ش گرفت ، سرشو تو سینه جیمین قایم کرد و با صدای آرومی خندید.
جیمین جلوی خنده خودشو گرفت:فقط بوگوم محافظ شخصی امپراطور میتونه داخل بشه بگین صبحنمونو اون بیاره.

LOVE & HATE | MINV Where stories live. Discover now