بخاطر بی خوابی دیشب چشماش پف کرده بود. روشو از آیینه گرفت و با سر پایین از اتاقش بیرون اومد. دلش میخواست حداقل امروز میتونست توی اتاق خودش بمونه ولی به خاطر ولیعهد مجبور بود.
وارد آشپزخونه شد با صدای آرومی سلام کرد.
آقای جانگ سمتش برگشت تا جواب سلامش رو بده که با دیدن صورت تهیونگ دست از کار کشید و سمتش اومد.دستاشو دو طرف بازوی تهیونگ گذاشت وبا بهت به صورتش نگاه کرد:چیزی شده تهیونگ؟!!!چرا اینقدر چشمات پف کرده؟
تهیونگ سریع سرشو پایین گرفت تا بیشتر از این تابلو نشه:خوبم چیزی نیست...دیشب خوب نخوابیدم.
*مطمئنی؟اگه چیزی شده میتونی به من بگی..
ت:ببخشید صبحونه ولیعهد آماده س میترسم دیر بشه.
جانگ که فهمید تهیونگ دوست نداره حرفی بزنه سرشو تکون دادو آهی کشید به سینی اشاره کرد:بیا پسر جون این صبحونه ولیعهده.
تشکر کوتاهی کردو سینی رو از روی میز برداشت.
توی راهروی طبقه دوم نزدیک اتاق جیمین بود که با جین برخورد کرد.جین با صورتی نگران سمتش اومد:خوبی تهیونگ؟
ت:سلام ...ممنون بهترم
جین:از دیشب خیلی نگرانت بودم چند بار خواستم بهت سر بزنم ولی گفتم شاید دلت بخواد تنها باشی نخواستم مزاحمت بشم.
ت:بازم بابت دیشب ازتون ممنونم...اگر شما نمیرسیدین نمیدونم چه بلایی سرم میومد.
جین دستش رو روی بازوی تهیونگ کشید:دیشبم گفتم نیاز به تشکر نیست...تا وقتی اینجایی خودم مواظبتم...فقط کافیه هر وقت نیاز به کمک داشتی بهم بگی فهمیدی؟
تهیونگ سرشو به معنای تشکر تکون داد:ممنون
ببخشید باید برم صبحونه ولیعهد سرد میشهجین:اوه ببخشید اصلا حواسم نبود، زود برو چون اون جیمین شکمویی که من میشناسم اگه صبحونش دیر بشه زمین و زمانو بهم میریزه.
با قدمهای سریع به سمت اتاق جیمین رفت پشت در ایستاد و نگهبان ورودش رو اعلام کرد.
وقتی جیمین اجازه ورود داد درو باز کردو داخل شد.ت:صبح بخیر ولیعهد..
جیمین که رو به پنجره و پشت به تهیونگ ایستاده بود با صدای آرومی گفت:دیر کردی فکر کردم امروز از صبحونه خبری نیست.
ت:ببخشید ولیعهد...
سینی رو روی میز گذاشت و خودش گوشه ای ایستاد.جیمین به سمتش برگشت نیم نگاهی به سینی انداخت ، آروم سمت تهیونگ اومد و نزدیکش ایستاد.
+سرتو بگیر بالا
به محض بالا آوردن سرش با سیلی محکمی که توی گوشش خورد شکه شد. ضرب دست جیمین اینقدر زیاد بود که صورت تهیونگ برگشت.
YOU ARE READING
LOVE & HATE | MINV
Vampireتهیونگ خون آشامی که به اجبار باید برای مدتی داخل قصر گرگینه ها زندگی کنه ! آیا نفرتش از گرگینه ها به عشق تبدیل میشه؟! نام فیک: عشق و نفرت ♠️♥️ کاپل اصلی: Minv 🌊 کاپل فرعی:namkook , sope 🌜 ژانر:فانتزی /خون آشامی/گرگینه/انگست/اسمات ⛔ نویسنده:لیلا 🔮