part 65

1.1K 233 73
                                    

Tae pov

با اعصاب خوردی که بعد از دعوام با جنی و اون وزرای احمق پشتیبانش داشتم به سمت اتاقم حرکت میکردم که یادم افتاد جیو نونا گفت گردنبندا حاضر شدن . رفتم ازش گرفتم و بعد از تشکری به سمت اتاف رفتم.
وارد اتاق شدم و به سمت بچه ها رفتم تا دوتا از چهارتا گردنبند رو به گردنشون بندازم. قبلش برای خودمو انداختم و مال کوک رو هم تو یه جعبه جواهرات مهر شده با جادو گذاشتم.
این جعبه رو نونا برامون درست کرد و فقط ما دوتا میتونستیم بازش کنیم.
به سمت اتاق پسرامون حرکت کردم تا گردنبند های اونا رو بندازم که متوجه گردنبندهایی چندین برابر قوی تو گردنشون شدم. لبخندی زدم .
ته:منتظرت میمونم کوک یا شایدم جی کی.

یک هفته بعد

بومگیو رو که تازه خوابیده بود رو روی تختش گذاشتم و بعد از چک کردن راحتی یونجون رفتم تا کتابی که برای حواس پرتی از اینکه کوک پیشم نیست شروع کرده بودم رو بخونم.نمیدونم چقدر گذشت که صدای گریه بومگیو اومد اما بعد قطع شد.

نگران به سمت اتاق رفتم که دیدمش. اما خودش نبود. اینو میتونستم به راحتی بفهمم. با تن صدای پایینی صداش کردم.
ته:جی کی.
نگاه بی حسی بهم انداخت و بعد از خوابوندن بومی تو تخت و بوسیدن سر الفای کوچیکمون به سمت بالکن حرکت کرد.
دنبالش رفتم و مثل خودش به دیوار تکیه دادم.
ته:حالش خوبه؟

جی کی:میدونی کیم تهیونگ . همیشه ازت بدم میومد و دلم میخواست از بین ببرمت. تو لیاقت کوکی رو نداشتی و نداری. همیشه مخالف بودنش با تو بودم . بعد که دیدم عاشقت شد سعی کردم بیخیال باشم اما همیشه از خودم میپرسیدم مگه اون چی داره که کوک انقدر دوسش داره. من تنها الفاییم که کوک رو میتونه مطیع خودش کنه اما اون در مقابل من هم کوتاه نمیومد اما تو... اشتباه میکردی و خیلی سریع بخشیده میشدی. اما وقتی دیدم سه سال پیش چیکار کردی پشیمون شدم از اینکه بیشتر با کوک بحث نکردم. تو بهش ضربه زدی. اونم خیلی بد پس تصمیم گرفتم از بین ببرمت.

ته:تو دوسش داری.
جی کی پوزخندی درجوابم زد.
جی کی:دوستش دارم؟! اره شاید دارم که حاضر شدم تو سن کم به خاطرش یه نفر رو تا دم مرگ ببرم. اما میدونی چی دردناکه؟اینکه بعد از خیانتی که بهش کردی. بعد از اتفاقی که افتاد اون هنوزم بهم میگه بهت اسیبی نزنم. مواظبت باشم. چی تو توی بی عرضه انقدر خاصه که اون انقدر دوست داره؟چرا با وجود همه عوضی بودنات هنوزم براش مهمی؟ همیشه اینارو از خودم پرسیدم. دقیقا از زمانی که دیدت. میدونی چیه کیم تهیونگ. جواب این سوالا رو هیچوقت هیچکس حتی منم نمیتونم پیدا کنم . میدونی چرا؟چون اون کوکه. کسی که نمیتونی بفهمی چی تو فکرشه حتی اگر تو بدنش زندگی کنی. اگر بکشمت کوک رو از دست میدم و اون ازم عصبانی و حتی متنفر میشه. ولی خب نمیتونم بزارم برام مشکل ایجاد کنی پس انتخابت رو همین الان کن. چیکار میخوای کنی؟

ته: من طرف کوکم. همیشه بودم. اما ...میشه یسری چیزا رو برام توضیح بدی؟
جی کی:نه. اگر چیزی رو قرار باشه بدونی خودش بهش میگه. راستی ،مراقب اون کوچولوها باش چون اگر یه خراش هم جاییشون بیفته بدون توجه به هیچ چیزی میکشمت.

بعد از این حرف همونطور که یهو پیداش شده بود ناپدید شد.
ته: بهتره تو هم مراقب امگام باشی جی کی ، اینم بدون من برا خانوادم هر کاری میکنم.
.
.
.

ته: بهتره تو هم مراقب امگام باشی جی کی ، اینم بدون من برا خانوادم هر کاری میکنم

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.

Jk:
این جناب زیبا که میبینید جی کیه. القایی که درون کوک زندگی میکنه. بچم سر کوک با هیچکس شوخی نداره. تنها الفایی که میتونه کوک رو مطیع خودش کنه ولی نمیکنه. اگر کوک سلطنت رو بپذیره جی کی و جونگکوک یکی میشن . از تهیونگ بدش میاد. بر خلاف اینکه در مقابل بقیه یه الفای وحشیه در مقابل کوکی یه خرگوش مثل خود کوکه. بچمو دوست داشته باشید حتی اگر رقیب عشقیه تهیونگ باشه.
.
.
.
خوب میدونم این پارت کوتاه بود اما چه میشه کرد همیشه که نباید طولانی بزارم. معرفی نامه هم گذاشتم برا جی کی . تظرتون راجب این پارت. جی کی تیم یا ته ته تیم؟

Dark lightWhere stories live. Discover now