Tae pov
یک هفته از دادگاهی که برای جنی تشکیل دادیم میگذره .بعد از گفتن رای اکثر وزرا اعتراض کردن ولی ما اهمیتی ندادیم. الان نزدیکای دوره راتم هست و هر آن ممکنه وارد رات بشم و موندم که چیکار کنم.از موقعی که متوجه میت بودنم با کوک شدم دیگه کنترل کننده ها روم اثر نمیکنن.Kook pov
وارد اتاق شدم .این چند روز فرومون ته زیاد شده بود ولی الان خیلی قوی شده .نگاه کردم که ببینم کجاست.دیدم رو تخت نشسته و سرش پایینه.رفتم سمتش .
کوک:ته حالت خوبه؟
مچ دستم رو گرفت و نگام کرد.
ته:کوک برو بیرون ...راتم....راتم شروع شده.
کوک:باشه ته باهم از پسش بر میایم.
ته:کوک...
کوک:من امادم برای انجامش ته.من کمکت میکنم.Writer pov
تهیونگ دیگه کنترلش رو از دست داد و کوک رو بر روی تخت انداخت و روش خیمه زد.فرومون امگا باعث بیشتر تحریک شدنش میشد.لبهاش رو روی لبهای کوک گذاشت و بوسه رو شروع کرد.بعد از چند ثانیه جونگ کوک هم همراهیش میکرد.همزمان دستاش رو زیر تیشرت جونگکوک میبرد و بدنش رو لمس میکرد.جانگکوک هم به خاطر لمس ها و فرومون تهیونگ که اتاق رو در برگرفته بود تحریک شده بود و داشت از سوراخش ترشح میکرد. تهیونگ دیگه طاقت نیاورد و لباس های کوک رو سریع از تنش در آورده بود و کوک بدون هیچ پوششی بر روی ملافه های تخت با چشم های خمار و فرومونی که هر لحظه قوی تر هم میشد جلوی چشمهای تهیونگ قرار داشت.تهیونگ سریع لباس های خودش هم در آورد و دوباره بر روی کوک خیمه زد. شروع به بوسه گذاشتن به همه جای کوک کرد.
انگشتهاش رو سمت دهن کوک برد.ته:کوک خیسشون کن.نمیخوام آسیب ببینی.
جانگکوک دو انگشتش رو کاملا خیس کرد که تهیونگ انگشتهاش رو بیرون کشید و به سمت سوراخ کوک برد.اول انگشت اشاره رو وارد کرد و کمی جلو و عقب کرد و بعد انگشت دوم رو هم وارد کردو داخل کوک قیچی زد.کوک به خاطر فشاری که بهش میومد درد کمی رو حس میکرد اما از طرفی تحریک هم شده بود.
کوک:ته ته بسه. خودتو میخوام.
تمام سپر و مقاومت تهیونگ با همون جمله در هم شکست و مثل گرسنه ها به کوک نگاه کرد.
ته:اگر دردت گرفت با تمام وجود گازم بگیر.و سپس یک ضرب وارد کوک شد. جانگکوک از درد شدیدی که تو پایین تنش پیچید جیغ گوش خراشی زد.تهیونگ تند تند صورتش رو میبوسید.
ته: متاسفم.متاسفم عزیزم آروم باش.و قطره اشکی که از چشم کوک بیرون اومده بود رو پاک کرد. بعد از مدت کوتاهی که حس کرد کوک عادت کرده شروع به ضربه زدن کرد.با هر ضربه کوک درد بدی رو حس میکرد تا اینکه تهیونگ نقطه حساسش رو پیدا و به همونجا ضربه زد. ناله های پر از لذتشون تو اتاق میپیچید که ناگهان جیغ کوک بالا رفت و چشمهای ته هم گرد شد.
تو اولین رابطشون در حالی که ته دوره راتش رو سپری میکنه ،تهیونگ توی کوک قفل شد.جونگ کوک از درد زیاد گریه میکرد و تهیونگ هل شده بود.ته:کوک آروم باش .من عذر میخوام .باید بچرخونمت و جامون رو عوض کنم تا کمتر درد بکشی.
با ملایم ترین حالت کوک رو آورد رو خودش و کوک همچنان از درد فجیعی که داشت گریه میکرد.
ته:کوک باید هی ضربه بزنم و ارضا شم تا در بیام ولی درد داره.
کوک:فقط منو از این وضعیت در بیاره.درد میکنه.تهیونگ آروم شروع کرد به ضربه زدن و با هر ضربه جونگکوک حس میکرد که داره از وسط نصف میشه.بعد از مدت طولانی ای بالاخره هر دو ارضا شدن و ته تونست خودش رو از کوک خارج کنه.
جونگ کوک کاملا بیحال شده بود .تهیونگ دستمالی برداشت و بدن خودش و کوک رو تمیز کرد و کنار کوک دراز کشید و به آرومی در آغوش کشیدش.
ته:متاسفم بانی.میدونم خیلی درد داری.
منتظر بود تا جونگ کوک چیزی بگه اما وقتی سکوتش رو دید نگاهی به صورتش انداخت و دید مثل یک بچه خرگوش به خواب رفته.
.
.
.
اول عذر میخوام به خاطر تاخیر همونطور که گفتم واقعا گرفتارم و نمیتونم مثل قبل هرروز آپ کنم.
دومین مورد اینکه اینم اسمات .امیدوارم خوب باشه چون اصلا نمیدونم چجوری اسمات بنویسم.
و در آخر اینکه به یکی از شما عزیزان گفتم که امروز آپ میکنم. دوازده شب هم امروز محسوب میشه دیگه😁😁😁😁
دوستان عزیز یکی از عزیزان گفتن که اغلب از رات استفاده میشه برای آلفا ها پس من ادیتش کردم.نات نوشتم چون چند جا دیده بودم.ممنون از عزیزی که بهم اطلاع داد
YOU ARE READING
Dark light
Fantasyدر دنیایی که دیگر انسانی وجود ندارد کودکی متولد میشود که حتی برای ماورا هم عجیب است.کودکی که در حین پاکی خالص پلیدی خالص نیز در وجودش است. در این دنیا دیگر کشور های مختلف وجود ندارد ولی خب باز هم خاندان های سلطنتی ای برای اداره کشور وجود دارد.