part 26

1.8K 333 8
                                    

Kook pov
تو این چند وقت با ایون وو خیلی صمیمی شدم.باهم دیگه مدرسه رو میترکونیم و یه اکیپ پنج نفری با ته و هیونگا و ایون تشکیل دادیم. میتونم بگم دوران مدرسه تا الان خوبه البته اگر جنی رو فاکتور بگیرم. رابطه من و ته ته هم خیلی خوبه و من فکر میکنم عاشقش شدم.البته هنوز بهش نگفتم گذاشتم برای تولدش بهش بگم.
قراره چند روز بریم خونه و بعد از اون به مدت چند وقت بریم به یه کمپ،البته هنوز تو مدرسه اعلام نشده و این اطلاعاتم من از جین هیونگ فهمیدم.
کوک:ته میگم که نظرت چیه بریم خونه ما؟
ته:امممممم،من مشکلی ندارم اگر مامان و بابا قبول کنند.
کوک:میگم ته ته؟
ته:بله بانی؟
کوک :به نظرت اگر به ایون بگم بیاد قبول میکنه؟اخه میدونی دیگه.دوست ندارم تنها بمونه.
ته:نمیدونم کوک.باید با خودش حرف بزنی.
کوک:اه،امیدوارم قبول کنه.
ته:چرا بعد از ظهر باهاش قرار نمیزاری؟برین بیرون بگردین،خوش بگذرونین،بعد هم باهاش حرف بزن.البته فکر کنم بهتره باهاش صادق باشی .
کوک:مرسی هیونگ خیلی خوبه که هستی تا کمکم کنی.من برم بزنگم بهش.
رفتم و به ایون زنگ زدم.
ایون:الو ،کوک چه خبر پسر؟
کوک:سلام ایون چطوری خوبی؟
ایون:خوبم.
کوک:ایون میگم عصر میای بریم بگردیم دوتایی حرف هم بزنیم باهم؟
ایون:اره البته،ولی چیزی که نشده کوک نه؟
کوک:نه بابا نگران نباش.پس طرفای پنج میام دنبالت.
.
.
.
ساعت چهار شروع کردم به آماده شدن.داشتم خودم رو تو آیینه چک میکردم که یه دست از پشت بغلم کرد.
ته:گاهی دلم میخواد زندانیت کنم از بس کیوتی.
کوک:اوکی ولی ولم کن برم دیرم نشه.
ته:چرا آنقدر بی احساسی آخه بچه؟
بغلش کردم:خوب میدونی که اینطور نیست.
ته:اره می‌دونم حالا هم بدو برو موفق باشی.
ازش خداحافظی کردم و به سمت خوابگاه امگاها رفتم .به اتاق ایون رسیدم و در زدم.در رو باز کرد و بعد برداشتن کیفش حرکت کردیم .
بعد از یه عالمه گشتن با هم دیگه ،الان تو یه کافه نشستیم.
کوک:ایون میگم چیزه؟
ایون:باز چی کار کردی کوک؟هر موقع اینجوری میگی یه سکته میزنم.
لبخندی زدم:نه بابا چیزی نیست ولی میگم چیزه من خیلی از خودم نگفتم.
ایون:آهان الان برای اون انقدر نگرانی مهم نیست بابا.
کوک:نه خب می‌خوام بشناسیم.
ایون:من تورو میشناسم ولی اگر میخوای اوکی.
کوک:ببین چیزه من جئون جانگکوک نیستم.
ایون:یعنی چی ؟یعنی تو جانگکوک نیستی؟
نفس عمیقی کشیدم:من جانگ کوک هستم ولی نه جئون.اسم واقعیم مین جانگ کوکه.
بعد از زدن این حرف سرم رو انداختم پایین تا قیافه شکه اش رو نبینم.
.
.
.
دوستان استایل کوک عکس پارته.

Dark lightWhere stories live. Discover now