part 6

2.7K 495 49
                                    

Tae pov
حدود یه ساعتها که بیهوشه.همه نگرانش شدن و صادقانه باید بگم منم نگرانم .نمیخوام این پسر سرتق چیزیش بشه.
هنوزم تصویر چشماش جلومه ،چشماش مثل هر امگای دیگه ای نبود .چشمای کهکشانیش فوق العاده بود.
تو فکر بودم که دیدم بیدار شده.
Kook pov
چشمام رو باز کردم و دیدم اون پسره تهیونگ کنار تخته و منم تو اتاق جیو نونام.
به ذهنم فشار آوردم و آخرین چیزی که یادم بود دعوام با پدرم بود.باورم نمیشه اونا می‌خوان منو مجبور به ازدواج با کسی کنن که یه روزم از دیدنش نگذشته.
می‌دونم که آخرش مجبورم قبول کنم ولی واقعا حس میکنم توسط پدر و مادر خودم بهم خیانت شده.میتونستم حس کنم که اشکام میخواد جاری شده ولی نه جلوی اون، پس نگاش کردم تا بهش بگم بره بیرون که دیدم اونم داره نگام می‌کنه.
ته:هی، تو حالت خوبه؟ بذار الان نونا رو صدا میکنم بیاد.
کوک:برو بیرون .
ته:چی؟
داد زدم:گفتم برو بیرون نمیخوام ببینمت .گمشو برو بیرون.
تهیونگ بدون هیچ حرفی سریع از اتاق بیرون رفت و بغض منم شکست و بی صدا اشک ریختم.
Jin pov
حدود یه ساعت از موقعی که کوک بیهوش شد میگذره و یونگی هیونگ شدیداً احساس بدی داره و خودشو مقصر می‌دونه.
ناگهان در اتاق باز شد و همه به سمت در نگاه کردیم که تهیونگ رو دیدیم که بی توجه به همون رفت بیرون. مثل اینکه کوک بیدار شده و باز غرور آلفا کوچولوم رو شکسته.دیدم که هوسوک میخواد بره پیشش.
جین: میرم با ته حرف بزنم یکم که گذشت یکیتون بره پیش کوک.
و به سمت باغ حرکت کردم و با پیدا کردنش رفتم و کنارش نشستم و منتظر موندم تا پسر کوچولوم حرف بزنه.
........................................................................
دوستان چشمی که تهیونگ میگفت عکس همین پارته. و اینکه چشم کوک یسری توضیح داره.

چشم کوک در حالت عادی وقتی تغییر می‌کنه این شکلیه

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.

چشم کوک در حالت عادی وقتی تغییر می‌کنه این شکلیه .

و وقتی هر احساس منفی و غیر قابل کنترلی داشته باشه به این حالت در میاد

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.

و وقتی هر احساس منفی و غیر قابل کنترلی داشته باشه به این حالت در میاد .
اگر هم دقت کنید عکس دوم یجورایی همون اولیه ولی انگار وسطش آتش قرار گرفته.

Dark lightWhere stories live. Discover now