part 17

2K 397 15
                                    

Tae pov
بعد از اینکه مطمعن شدیم حال کوک خوبه و مادرم تمام سفارشات رو کرد به سمت اتاقمون رفتیم.
بعد پوشیدن لباسهای راحتی کوک رو تخت دراز کشید.رفتم چیز هایی که مامانم داده بود رو جا به جا کنم که یهو درد کوک دوباره شروع شد.
سریع رفتم داروهای رو بردم و بهش دادم بخوره. ولی بازم دردش خوب نمیشد.کنارش دراز کشیدم و بقلش کردم و باهاش حرف زدم تا حواسش از درد پرت بشه.بعد از مدتی کم کم دارو اثر کرد و تو بقلم به خواب رفت. بوی فرومونش اتاق رو پر کرده بود . میدونستم که می‌دونه جفت همیم. بعد از فهمیدن اینکه جفت همیم احساساتم نسبت بهش بیشتر شده.بیشتر می‌خوام که ازش محافظت کنم. هرچی نباشه اون امگامه،امگای من و منم یه آلفای اصیل . محکم تر بقلش کردم و خوابیدم.
Kook pov
با حس فشرده شدن تو بقل یکی چشمام رو باز کردم که دیدم کسی که بقلم کرده تهیونگه. اتفاقات دیشب از ذهنم گذشت.اینکه مدام باهام حرف میزد تا دردم یادم بره.ولی چیزی که واسم عجیب بود اینه که از دیشب تا الان دردم شروع نشده.فکر کنم باید با جیو نونا حرف بزنم. خواستم آروم از بقلش بیام بیرون که هم دارو بخورم هم برم حموم که بیدار شد.
ته:حالت خوبه؟درد داری؟چیزی نیاز داری؟
کوک:حالم خوبه هیونگ .تو بخواب می‌خوام برم دارو بخورم و حموم کنم.نگران نباش.و مرسی بابت اینکه کمکم میکنی.
ته: کوک میشه حرف بزنیم؟
میدونستم که بالاخره قراره درموردش حرف بزنیم.
کوک: اوه ،البته.
ته:می‌خوام در مورد میتمون حرف بزنم کوک.من و تو رسما جفت همیم. و به بودن در کنار هم نیاز داریم. من نمیخوام مجبور به کاری کنمت .فقط می‌خوام بدونی که......که .....
کوک:که چی هیونگ راحت باش.
ته: می‌خوام بدونی که من دوست دارم جئون جانگ کوک.
.
.
.
یوهاهاها😈😈😈
اینم از اعتراف ته به کوک

Dark lightWhere stories live. Discover now