part 2

3.7K 688 13
                                    

سرم و آوردم بالا و خب میتونم بگم با وجود قیافه جذابش و لبخند مستطیلی احمقانش اگر یکی از شخصیتهای داستان های عاشقانه بودم یک دل نه صد دل عاشقش میشدم و براش غش و ضعف میرفتم .ولی خب من جانگ کوکم ،کسی که همه آلفاهایی که دیدنش سعی در زدن مخش داشتن ولی با یک برو گمشوی زیبا فرستادمشون رد کارشون . و اینم با کمال میل قبول میکنم که از تمام آلفاها به جز عموهام و پدرم متنفرم.
تقصیر من نیست که با وجود قوانینی که دو پادشاه گذاشتن هنوزم نود و نه درصد آلفاها خودشون رو برتر از همه میدونن.
تهیونگ :سلام کیم تهیونگ هستم از آشناییتون خوشبختم.
سرم و آوردم بالا و دیدم دستش جلو منه و این به این معناست که اونقدر غرق فکر کردن شدم که حتی متوجه سلام کردنش با بقیه نشدم.
کوک:شاهزاده مین جانگ کوک ولیعهد نیمه غربی مادریانا.
Tea pov
وای واقعا خیلی خوشحالم که بالاخره به خونه برگشتم البته اینجا از لحاظ فنی خونه من نیست ولی خب بازم خشکی که هست.
چند سال پیش برای یاد گرفتن تمام توانایی هایی که به عنوان یک نیمه پری دارم به مدرسه پریان که زیر آب هست رفتم .و خب الان برگشتم و حس خیلی خوبی دارم.
بعد از رد شدن از پورتال والدینم به همراه عمو جیمین و پادشاه یونگی و یک پسر که نمی‌شناختم دیدم.
با ذوق و شوق رفتم پیششون و خب ابوجی و جیمین شی بغلم کردن و با پدرم و پادشاه دست دادم .وقتی به همون پسره رسیدم دیدم انگار نه انگار پس حدس زدم که حواسش به ما نبوده و نیست.
ته:سلام کیم تهیونگ هستم از آشناییتون خوشبختم.
سرش رو آورد بالا و تنها چیزی که میتونم بگم اینه که واو چه پسر جیگریه.
کوک:شاهزاده مین جانگکوک هستم ولیعهد نیمه غربی مادریانا.
خب الان رسما بهم گفت نزدیکم نشو و سعی نکن باهام گرم بگیری.
باوجود اینکه دوست دارم بهش نزدیک شم و دوست شیم از اونجایی که پسر عمومه اما خب من یه شاهزاده آلفای اصیل زاده که قرار نیست غرورم رو به خاطر یه پسر دندون خرگوشی بشکونم پس همون اخم همیشگیم رو نشوندم رو صورتم و بی هیچ حرفی ازش رد شدم.

Dark lightWhere stories live. Discover now