Tae pov
کوک:هیونگ قبول میکنم.میخوام یه فرصت به خودم و خودت بدم.یک هفته بعد
یک هفته از روزی که کوک به هردومون یه فرصت داد گذشته.تو این یک هفته هیچ کدوم سر کلاسا نرفتیم به خاطر هیت کوک هر چند که چند روز پیش که با جیو نونا حرف میزدیم فهمیدیم به خاطر من که کنار کوکم شدت هیتش کم شده.ولی خب بازم کی بدش میاد با کسی که دوسش داره تنها باشه؟
امروز قراره باهم بریم مدرسه تا کلاسامون رو شروع کنیم. فهمیدم کوک بیشتر از دوسال رو جهشی خونده والان رسما باید دانشجو باشه ولی از مامانم استفاده کردیم تا تو یه کلاس باشیم. الآنم رسیدیم دم در کلاسمون.
با هم وارد کلاس شدیم و بی توجه به چشمکا و عشوه اومدنای بقیه رفتیم و ته کلاس نشستیم.
جونگ کوک شب دیر خوابیده بود و خسته بود برای همین الان سرش رو میز گذاشته و خوابیده. منم با گوشیم سرگرم بودم که یهو یکی دستم رو گرفت تو بقلش .نگاه کردم که دیدم جنی باز بهم آویزون شده تا خواستم بگم ولم کن صدای کوک اومد.
کوک: فکر نمیکنی زشت باشه از نامزد کسی اونم جلوی خودش آویزون شی؟
جنی سرخ شده نگاهش کرد:توی امگایی چطور جرعت میکنی با من اینطوری حرف بزنی؟
Kook pov
خب الان کاملا مطمعن شدم از این الفاهایی هست که خودش رو از همه بهتر میدونه.
بدون توجه به حرفش جواب دادم: دست نامزدم رو ول کن.
جنی:نمیخوام .
کوک: همه آلفاها عادت دارن اینجوری بچسبن به جفت بقیه؟ بهتره تا موقعی که آرومم پاشی و از جلو چشمام دور شی.
پاشد و خواست بهم سیلی بزنه که دستش رو گرفتم و پیچوندم:آفرین حالا برو و مزاحم نشو.
بعد از رفتنش یه نگاه به ته انداختم تا بازخواستش کنم که دیدم با دهن باز نگام میکنه.
کوک:چته چرا اونجوری نگاه میکنی.
ته:واو باورم نمیشه اون بچه مظلوم تو باشی.
کوک:اینکه آرومم دلیل نمیشه ضعیف باشم.الانم رو اعصابم رفت که اونجوری کردم.
نیشخندی زد:اونوقت چرا؟
مثل خودش پوزخند زدم:به چند دلیل.اولا باعث شد از خوابم بیدار شم و باور کن اگر خوابم بهم بخوره حتی توانایی کشتن طرف رو دارم.دو اینکه آلفا بود اونم از نوع رو اعصابش. سه اینکه دومین بارش بود به امگاها توهین میکرد و در آخر چون که به نامزدم نزدیک شد. بازم دلیل میخوای یا کافی بود.
دیدم نیشش باز شد و یهو محکم بقلم کرد:نه خرگوشک من کافی بود.
اومدم بزنمش کنار که کلاس شروع شد و خودش ولم کرد.
YOU ARE READING
Dark light
Fantasyدر دنیایی که دیگر انسانی وجود ندارد کودکی متولد میشود که حتی برای ماورا هم عجیب است.کودکی که در حین پاکی خالص پلیدی خالص نیز در وجودش است. در این دنیا دیگر کشور های مختلف وجود ندارد ولی خب باز هم خاندان های سلطنتی ای برای اداره کشور وجود دارد.