part 12

2.2K 414 21
                                    

Tae pov
بالاخره هیونگا اومدن .باهم قرار بود بریم گیم نت و بعد هم بریم رستوران.داشتیم از در خارج می‌شدیم که جنی اومد و ازم آویزون شد.
جنی:اوپا بالاخره برگشتی ؟
با قیافه پوکر بهش نگاه کردم:نه جنی هنوز تو راهم😐😐
جنی:اوپا داری میری بیرون؟منم میام.
ته:اره میرم بیرون و قرار نیست تو باهامون بیای.
بهش نگاه کردم که دیدم بی توجه به من زل زده به جانگکوک.
جنی:اوپا این پسره ی امگا کیه؟
خواستم جواب بدم که کوک جلوتر از من جواب داد.
کوک:جئون جانگ کوک هستم و همون جور که گفتی یه امگام.
بک:و البته نامزد ته.
جنی بهت زده نگاهی بهش کرد و بعد با نفرت به کوک نگاه کرد.ولی چند ثانیه بعد بی توجه گفت:اوپا قراره کجا بریم؟
چان:بریم نه جنی ،برین.چون تو قرار نیست بیای.
بعدم بی توجه بهش ادامه داد:بیاین بریم.
خودشم دست تو دست بک هیونگ رفت منم دست کوک رو گرفتم و از دست جنی فرار کردم و با هم سوار ماشین شدیم.
Kook pov
اصلا از اون دختره خوشم نمیاد .یجوری با تحقیر بهم نگاه کرد.چانیول هیونگ جلوی گیم نت نگه داشت و با هم رفتیم تو.قرار بود تیمی بازی کنیم و در آخر فینال.منو ته هیونگ در مقابل بکهیون هیونگ و چانیول هیونگ.
دور اول من بک هیونگ رو بردم.دور دومم ته چانیول هیونگ رو برد.برای فینال قرار بود منو اون بازی کنیم.
ته:آماده باختن هستی؟
با قیافه پوکر نگاش کردم و هیچی نگفتم.
چان:تهیونگ محض اطلاعت کوک خیلی پوکر نگات کرد.
و بعد زد زیره خنده.تو حد اکثر پنج دقیقه میبرم.
هر دو تمام توجهمون به بازی بود و در آخر راس چهار دقیقه بردم.
کوک:هیونگ به نظرم دیگه کوری نخون.
ته:نصیحت خوبی بود حتما بهش عمل میکنم.
بعد از اون باهم کلی بازی کردیم و خندیدیم.بعد از گیم نت رفتیم رستوران غذا سفارش دادیم.رو کردم بهشون:من میرم دست بشورم.
همه جوابم رو با یه باشه دادن.به سمت دستشویی رفتم.داشتم دستام رو میشستم که یه آلفا اومد سمتم.
آلفا:سلام.
لبخند کثیفی زد.بی توجه بهش خواستم از کنارش رد شم که دستم رو گرفت.
کوک:ولم کن.
می‌تونستم خیلی راحت از شرش خلاص شم ولی مامان و بابا بهم گفتن کسی نباید بفهمه از آلفا ها قوی ترم.
الفا:اوه نه عزیزم قراره بهمون خوش بگذره.
ته:البته که میگذره.
و یه مشت خوابوند تو صورت آلفا.
........................................................................
دوستان من یک پارت شخصیت دوباره میزنم برای این دوپارت امروز تا شخصیت هارو بشناسین.
و اینکه همون‌طور که در شروع داستان گفتم من خیلی ایدول های دختر رو نمیشناسم و اگر کسی رو نقش منفی میکنم به دلیل اینکه ازش خوشم نمیاد نیست.

Dark lightHikayelerin yaşadığı yer. Şimdi keşfedin