part 13

2.1K 410 14
                                    

Tae pov
بعد از اینکه حساب اون آلفارو رسیدم دست کوک رو گرفتم و از دستشویی اومدم بیرون.
کوک:ممنون بابت کمکت.
بعدم گوشیش رو درآورد و به یکی زنگ زد.
کوک:سلام سوجون هیونگ خوبی؟
...
کوک:منم خوبم هیونگ میخواستم یه کاری برام کنی.با ته هیونگ و دوستاش اومدیم رستوران ولی یه آلفا مزاحم شد میتونین حسابش رو برسی؟
....
کوک:باشه آدرس رو میفرستم .مرسی هیونگ . خدافظ.
گوشی رو قطع کرد بعدم دستم رو گرفت و رفتیم پیش هیونگا.
سفارشامون رو آوردن که همون لحظه سوجون هیونگم رسید.رفتن تو دستشویی و اون مرد رو دستگیر کردن داشت از خودش دفاع می‌کرد که دیگه بردنش بیرون از رستوران.
گردشامون دیگه تموم شد و باهم برگشتیم خوابگاه. وقتی به خوابگاه رسیدیم بک هیونگ خوابش برده بود. چانیول هیونگ بلندش کردو هر کس رفت به اتاق خودش . بعد از عوض کردن لباسامون تازه متوجه مشکل بعدی شدیم.
Kook pov
ای وای چون ما به عنوان نامزد پیش همیم اینجا فقط یه تخت دونفره داره .
کوک: میگم الان چه جوری بخوابیم؟؟
ته: من رو کاناپه می‌خوابم تو رو تخت بخواب.
کاناپه سفته . اونم الان به خاطر من میخواد روش بخوابه. یعنی بگم رو تخت بخوابه عیبی داره. نه ول کن.اما اخه بدن درد میگیره. حیف دلم نمیاد .
کوک: میخوای باهم رو تخت بخوابیم؟من مشکلی ندارم بالاخره با هم دوستیم.
ته: مطمعنی؟من مشکلی با کاناپه ندارم.
کوک:اره هیونگ .بالاخره تو بخاطر من مجبوری به همه اینا.
ته:باشه قبوله.
با هم رو تخت خوابیدیم و متوجه نشدم که کی به خواب رفتم.

Dark lightWhere stories live. Discover now