جیهوپ:
نمیدونم چرا وقتی توی راه رو میا رو با اون صورت رنگ پریده دیدم هول شدم من هیچ وقت در مقابل یه دختر انقدر سست نبودم اونم دختری مثل میا که تا به حال کاری برای جلب توجه نکرده بود؛ ولی...
همین خاصش میکرد؛ البته این برای قبل این بود که دستای کوچولوشو بگیرم.
میدونستم دست دخترا خیلی ظریفه ولی این دیگه زیادی بود شایدم دستای من خیلی بزرگن.
چرا دارم به این چیزا فکر میکنم الان؟
به خودم اومدم دیدم میا سرش رو به پشتی صندلی ماشین تکیه داده و خوابیده؛ دیگه رسیده بودیم باید بیدارش میکردم ولی دلم نمیومد اینا تاثیرات آرام بخشاست یکم طول میکشه از تنش خارج بشه.
با ترمز ماشین سره میا داشت به شیشه برخورد میکرد که با دستام جلوشو گرفتم؛ فاصله کمی داشتم باهاش،ضربان قلبم رفته بود بالا سریع سرش رو تیکه دادم و از ماشین خارج شدم بدون فکر به سمت کافی‌شاپ رفتم تا یکسری چیز بخرم تا هر وقت بیدار شد توی ماشین بخوریم.
میا:
با حسه خشکی گردنم چشامو باز کردم دیدم تو ماشینم...
جیهوپ: عع بیدار شدی؟
+من اینجا چیکار میکنم......وای کارام......من باید زود برم خونه.
تا اومدم پیاده بشم سریع دستمو گرفت.
جیهوپ: کجا؟
+خونه.... چرا بیدارم نکردی میدونستی من چقدر کار دارم؟!
با ناامیدی به صندلی تیکه دادم دست به سینه شدم.
+بخاطر این کارت تا صبح باید بیدار بمونم کارمو تموم کنم وگرنه برنامم بهم میریزه.
جیهوپ:میتونم بپرسم کارت چیه؟
نگاه عمیقی بهش کردم ولی وقتی به چشماش نگاه کردم گاردمو پایین اوردم،
+طراح
جیهوپ: چه خوب.
+میشه حالا منو برسونی خونم؟
جیهوپ:نه.
+چرااااا؟
جیهوپ: چون شما تا الان خواب بودی من مجبور شدم چیزی نخورم و مراقب تو باشم پس جریمت اینه باهام‌بیای شام بخوری.
+اما من خونه کار دارم متوجه این هستی؟
جیهوپ: میدونستی خیلی در مقابل کسی که بهت لطف کرده تند و تیز رفتار میکنی؟
با این حرفش واقعا عصبی شدم؛ بدم میاد کسی سرم‌منت بزاره.
از ماشین پیاده شدم تا خودم برم.
+مگه من‌گفتم بهم خوبی کنی خودت خواستی پس لطفا منت شو سره من‌نزار.
اینو گفتمو بدون منتظر بودن جوابی از طرفش به سمت چهار راهی که از این فاصله هم معلوم بود رفتم.
آخیشششش فقط یه دوش آب سرد میتونست این کوفتگی و بوی بیمارستان و از تنم ببره.
YOU ARE READING
My Lollipop (آبنبات چوبی من)
Fanfictionمیا یه دختری که نمیتونه به راحتی باهمه ارتباط بگیره... دقیقا نقطه مقابل اون گین.... صمیمی ترین دوستش؛ که حالا با اسرار همون مجبور به رفتن یه مهمونی میشه که از اون به بعد زندگی روی دیگه خودشو بهش نشون میده... دارای دو فصل که پشت هم آپ میشن. فصل اول:...
