part19

506 54 30
                                    

همون شب اول گین سرما خورد پاشدم برم جین یا جیهوپ و صدا کنم ولی با دیدن ساعت از حرکت ایستادم از نیمه شب گذشته بود؛ نمیدونستم چجوری برم داروخونه،نمیشد گین و تنها گذاشت برای همین یکم که صبر کردم گین خوابش برد منم از فرصت سو استفاده کردم گوشی به دست پریدم بیرون، تو همچین موقعیت هایی حسه خوبی نداشتم سعی کردم این حس مزخرف و از خودم دور کنم ولی نمیشد.

وقتی رسیدم داروخونه سریع دارو رو گرفتم ولی موقع حساب کردن که رسید فهمیدم خیلی با عجله اومدم کیف پولم رو جا گذاشتم تا اومدم چیزی بگم یاده گوشیم افتادم سریع مجازی حساب کردم وسمت هتل دوییدم.



جانگکوک:

از وقتی هرکسی برای استراحت به اتاقش رفته بود من تماما یاد اتفاقای امروز میوفتادم تا به خودم میومدم متوجه لبخندم میشدم ولی سریع جمعش میکردم چون تا سوژه شدن تنها چند قدم فاصله بود.

از دور صدای خندیدن میومد پاشدم برم ببینم چه خبره که دیدم جیمین داره با جیهوپ تصویری حرف میزنه.

جانگکوک: ببینم مگه شماها تا الان پیش هم نبودین‌؟
جیمین: خب که چی؟
جانگکوک: خب که چیو زهرمار هرکی از دور ببینتتون فکر میکنه باهمین.
جیهوپ: آهایییی پشت من حرف نزنید.

همینطوری منم به حرف کشوندن ولی وسطای حرف زدنمون صدای پا شنیدم که داره تند میدوعه اولش نزدیک اتاقمون ثابت شد بعد برگشت دوباره اومد با نگرانی از جام پاشدم:

جیمین: کجا میری این وقت شب؟
جیهوپ: چیزی شده؟
جانگکوک: نه فقط...بیرون صدای دویید اومد یکم نگران شدم.
جیمین: اینم در نظر بگیر فقط ما اینجا نیستیم کلی ادم الان تو این هتلن.
جانگکوک: میدونم ولی من گفتم شاید برای دخترا اتفاقی افتاده.

تا این حرف و زدم یهو جیمین تلفن و قطع کرد و جلوتر از من به سمت در رفت.

جانگکوک: صبر کن خب.

تا بیرون رفتیم با دره بازه اتاق دخترا مواجه شدیم، چرا نصفه شب باید در اتاقشون باز باشه!
رفتیم سمت اتاقشون که متوجه نبود میا شدیم، همین باعث نگرانی بیشترم شد که بدون معطلی درو کامل باز کردم رفتم تو که گین و دیدم خیس از عرق روی تخت افتاده، دستمو روی پیشونیش گذاشتم که با حجم زیادی از حرارت مواجه شدم.

جانگکوک: وای داغه داغه.

سریع جیمین خودشو به گین رسوند، تا پیشش نشست یکهو صدای جیهوپ و شوگا رو از پشت سرم شنیدم که میخواستن ببین چه خبره.

جیهوپ: پس میا کو؟
شوگا: احتمالا رفته دارو بخره.
جانگکوک: من میرم دنبالش.
جیهوپ: نه نه تو و جیمین حواستون به گین باشه سعی کن تبشو با آب سرد پایین بیاری؛ منو شوگا میریم دنبالش.

اجازه مخالفت ندادن و رفتن بیرون.

میا:

با دیدن هتل انرژی بیشتری برای دوییدن سمتش گرفتم که یهو یکی با دستاش ثابت نگهم داشت.

My Lollipop                                           (آبنبات چوبی من)Where stories live. Discover now