part48

398 63 117
                                    

ساعت چهار صبح چشمام از استرس برای جشن باز شدن، هرکاریم کردم خوابم نبرد دیدم تا هشت وقت دارم پاشدم یه دوش گرفتم، یه تاب سبزتیره با یه شلوارک لی پوشیدم موهامم پشت سرم از پایین توهم گره زدم که کلافم نکنه، رفتم پایین که یه چیزی بخورم، در یخچال و که باز کردم چشمم به بطری قهوه آماده خورد دستم خواست بره سمتش که سریع چشمامو بستم و پاکت شیر موز و در اوردم، یه لیوان ریختم و سریع رفتم سمت کارگاه پیشبند چرمیمو بستم و از توی کمد دیواری بوم و در اوردم، تقریبا کامل بود ولی کار داشت بازم، بوم رو روی سه پایه و گذاشتم و از دور نگاهش کردم؛






فلش بک:

( بوم به اون گندگی و برداشت بالا سرش گرفت.

گین: میا این چشمای کیهههه چقدر جذابههه چقدر گیراست.

با چشای بغضی و لبای برچیده شده برگشت سمتم:

گین: میشه تموم شد بدیش من؟!
+گین تا سه میشمرم سره جاش باشه.
*******************************
گین: میا.
+هوم؟
گین:(همونطور که چاپستیک گوشه لبش بود) ولی اخر نگفتی اون نقاشی تو اتاقت.. کیه...وایسااا حس میکنم انگار دیدمش یجا...واقعیشو.)

پایان فلش بک.









حدود یک ساعت و نیم کاربرد، در نهایت با دوتا کاغذ کرافت بسته بندیش کردم و گذاشتمش گوشه اتاق تا موقع رفتن برش دارم، بخاطر اینکه بدون مکث همش سرم پایین بود سر درد گرفته بودم، دو ساعتم زمان داشتم از مسکنم که خبری نبود، پس تصمیم گرفتم یکم دراز بکشم، شلوارک لیمو بایه شلوارک پارچه ای عوض کردم روی تختم دراز کشیدم تا چشمامو بستم خوابم برد.







گین: میا...میا...میا.....ععععع خوابی.

باشنیدن صدای گین چشمامو باز کردم:

+چیشده؟
گین: هیچی خودت گفتی ساعت هشت اینجا باشم.

تو جام نشستم و با چشمایی که به نور حساس شده بودن نگاهش کردم:

+اها اره ولی کنسل شد اونجا جاش میریم جای دیگه.
گین: مگه نمیخواستی کادو تو......



گین داشت همینطوری حرف میزد که چشمم به پشت سرش خورد جیهوپ دست در جیب داشت میومد سمت اتاقم، برای اینکه بتونم جلوی دهنه گین و بگیرم بالشت بغلمو محکم کوبیدم تو صورتش که خورد زمین:


گین: آخخخخ چته وحشی باز سگ شدی اوله صبحی.

نمیدونستم چیبگم، نگامو از گین گرفتم که دیدم جیهوپ همونجا سرجاش خشکش زده و با دهن باز داره به من نگاه میکنه، تنها کاری که تونستم بکنم یه لبخند زورکی بود و تکون دادن سر که جیهوپم با همون قیافش سرشو تکون داد، ترسیدم‌گین بخواد دوباره‌شروع کنه پاشدم سریع درو بستم:

گین: وای میا این دستت چقدر سنگینه.
+( سمتش رفتم کنارش روی زمین نشستم) وای گین من متاسفم ولی خب جیهوپ پشت سرت بود داشتی سوتی میدادی.
گین:( یهو چشاش گرد شد) وای چرا زودتر نگفتی.
+خودمم یهو چشمم بهش خورد.
گین:( همونطور که دستش رو پیشونیش بود اروم ) ببینم مگه نگفتی میخوای کادو بگیری؟

My Lollipop                                           (آبنبات چوبی من)Where stories live. Discover now