part28

477 58 121
                                    

سریع خودمو عقب کشیدم، امیدوارم که کسی ندیده باشه.
برگشتم سمت در دیدم یه پرستار همراه جانگکوک اومدن تو.

جانگکوک: هیونگ (نگاهش کردم) میشه بیای بیرون کارت دارم.

سری تکون دادم و یه نگاه به میا کردم که نیمه هوشیار بود و رفتم بیرون.

تو کافی شاپ بیمارستان نشسته بودیم و منتظر بودم جانگکوک حرفشو بزنه.

جانگکوک: هیونگ راستش...با این اتفاقی که برای میا افتاد امروز متوجه یه چیزی شدم....گفتم به تو بگم.

تو چشمام نگاه کرد قشنگ معلومه دو دله از حرفش، دستشو گرفتم و سعی کردم با روی خوش بهش ارامش بدم.

جانگکوک: هیونگ من....من..عاشق میا شدم.

با حرفی که زد روح از تنم جدا شد، نمیتونستم باور کنم، اخه چرا جانگکوک، کسی که حتی فکرشم نمیکردم.
با یه لبخند برای حفظ‌ظاهر نگاهش کردم،واقعا نمیدونستم چی بگم، تنها کاری که میتونستم تو این موقعیت بکنم نگاه کردن بود.

جانگکوک: هیونگ میتونی کمکم کنی تا حسمو بهش بگم؟
جیهوپ: اوووو..اره....اره...حتما.

تا موافقتم اعلام کردم با یه لبخند خرگوشی نگام کرد تنها ریاکشنم همون لبخند حفظ‌ظاهر بود.
بدجور فکرمو داغون کرده بود، من عاشق میا بودم در حدی نمیتونم درد کشیدنشو ببینم میخواستم به جین هیونگ بگم یکی دیگه رو انتخاب کنه، ولی حالا که جانگکوکم حسه منو داره....نه نمیتونم میارو رها کنم.
به جانگکوکی که بخاطر تماسش از میز فاصله گرفته بود نگاه کردم؛ از یک طرفی براش خوشحال بودم و از یک طرفی ناراحت، خوشحال از اینکه بلخره تونسته اتفاقای گذشته رو از یاد ببره و در قلبشو برای کسه دیگه‌ای باز کنه و ناراحت از اینکه اون فرد میای منه.

پاشدم برم بالا پیش میا که جین و دیدم اونم‌میخواست بره پیش میا باهم سوار آسانسور شدیم:

جین: کی میخوای استارتشو بزنی.
جیهوپ: چیزی گفتی هیونگ؟
جین: حواست کجاست امروز اوکی نیستی چیزی شده؟
جیهوپ:(با دستپاچگی) نه نه چرا باید چیزی بشه؟

همونطور که با نگاهای مشکوک جوری که انگار میدونه واقعا چیشده و تو دلم چخبره:

جین: میگم کی میخوای درمان میارو رسمی شروع کنی این دختر نباید بیشتر از اینی که هست تو این وضعیت بمونه.
جیهوپ: از امروز.
جین: خوبه.

در آسانسور باز شد و باهم سمت اتاق میا رفتیم.
پرستار و دکتر بالاسرش بودن:

دکتر: اوووو دکتر کیم خیلی وقت بود ندیده بودمتون.
جین: بلخره هرکسی درگیری داره تو زندگیش دکتر چا.
دکترچا: (با لبخند سری برای جین تکون داد و رو به پرستار) پرستار مین خانوم کانگ و ببرین برای ازمایش.
پرستارمین: حتما.

My Lollipop                                           (آبنبات چوبی من)Where stories live. Discover now