part65

287 54 78
                                    

جین:( ایستاده سره میز جامشو بالا گرفت و با خوشحالی و گونه های تقریبا گلی) برای نینی که داره به جمعمون اضافه میشه...
شوگا:( پرید وسط حرفش) و قراره آرامش و ازمون بگیره‌.








همه جاماشونو زدن بهم و سر کشیدن؛ ته میز نشسته بودم و در حالی که جامو بین دستام میچرخوندم توی فکر بودم، که با صدای گین خطاب به من بخودم اومدم:


گین: ( با خوشحالی سمت من) میا به نظرت نباید چیزی بگی؟
+( با تعجب دستمو سمت خودم گرفتم) من‌؟



گین با چشم و ابرو به جیهوپ که سمت چپش نشسته بود اشاره زد:




تهیونگ:( جامش و دستاشو روی میز گذاشت با چشمای ریز شده به من و گین) وایسین ببینم با چشم و ابرو اومدن چیو دارین از ما پنهون میکنید؟
گین:( خوشحال و دست به سینه تکیه داد) اممممممم دوست دارم بگم ولی خودشون بگن بهتره.
تهیونگ:( رو به جیهوپ) هیونگ زود بگو ببینم چیشده.
جیهوپ: (با تردید شونه بالا انداخت و نگاهشو بین من و تهیونگ چرخوند)خب.....راستش...
تهیونگ: هیونگ اگر میخواستم از خودش بپرسم که به تو نمیگفتم( دستش و جوری که مثلا من نبینم جلوی دهنش گرفت و یکم اروم) میا یهو سیمای مغزش میچسبه بهم خودت بگو لطفا.(با این حرفش صدا خنده همه بلند شد)
+اهای دارم میشنومااا.
تهیونگ:( یه نیم نگاه بهم کرد) مهم نیست......(رو به جیهوپ) خب هیونگ منتظریم.
شوگا: ( بیخیال درحالی که چنگالش و میزد تو ظرف استیک جلوش) تهیونگ اذیت نکن...شاید نخوان بگن.
گین:( به جلو خم شد) چرا نخوان بگن....(پاشد ایستاد و با ذوق دستاشو کوبید بهم) من میگم.
+(تا خواست دهن باز کنه،با چهره‌ای خونسرد همونطور که تکیه داده بودم و جامو به لبم نزدیک میکردم) ما قرار میذاریم.

















بعد گفتنم چشمامو تو صورت همشون چرخوندم که همه به جز گین و جیسو، ماتشون برده بود:













+(درحالی که شونه بالا می‌انداختم، بلند شدم و سمت اشپزخونه رفتم) چیز عجیبی گفتم؟
تهیونگ:( همونطوری مات رو صندلی چرخید سمتم) شوخی که نمیکنی‌؟
+(همونطور که تو کابینت دنبال قرصام بودم) قیافه من به کسی میخوره که داره شوخی میکنه؟
نامجون:( چنگالش و روی میزگذاشت و با پوزخند دست به سینه شد) واو....اصلا توقع شنیدن چنین چیزی و نداشتم.....( رو به من و جیهوپ) واقعا بهتون تبریک میگم.
تهیونگ:(قوطی و دستم گرفتم تا خواستم برگردم یکی از پشت چسبید بهم و از دادش گوش شروع به زنگ زدن کرد) وای‌ی‌ی‌ی خدای مننننننننن چی میشنومممممم(دو طرف صورتمو گرفت بین دستاش و تکون میداد) میاااااا‌...بلخره دُم به تله هیونگ ما دادییییییی....(ازم جدا شد سمت جیهوپی که کنار کانتر ایستاده بود رفت و از گردنش اویزون شد) هیونگ افرین بهت افتخار میکنم به ماهم یاد بده چجوری مُخ این اجومای پیر غرغرو عصبی و زدی.
+(قوطی دستمو پرت کردم سمتش) ساکت میشی یا ساکتت کنم‌؟










My Lollipop                                           (آبنبات چوبی من)Where stories live. Discover now