8.معامله با پارک

1.1K 358 26
                                    

مرتب کردن اون کمد کوفتی تا ساعت سه بعد از ظهر وقت گرفت.

بک تمام مدت با خودش فکر میکرد مگه چان نگفته که امروز زودتر باید بره و بخاطر همین نذاشت بره بیرون ناهار بخوره؟پس چرا گورشو گم نمیکنه بره تا بک بتونه فقط برای چند دقیقه استراحت کنه؟

نکنه عمدا اینطوری گفته بود تا نذاره بک بره ناهار بخوره و اینم یه مدل کرم ریزی جدید بود؟

داشت پیش خودش فحش میداد که صدای پارک بلند شد‌.

_خسته نباشی بیون.اگه کارت تموم شده میتونی بری بیرون ببینی بقیه باهات کاری دارن یا نه‌.در ضمن اون یکی کمد رو هم میذاریم برای فردا فقط اون یکم بیشتر کار داره.کلید رو میدم دست نگهبانی فردا میتونی ساعت ۵ صبح ازشون تحویلش بگیری.

وات د فاااااک؟؟؟
بره کمک بقیه؟مگه اون با جفت چشماش ندیده بود چند ساعت کار کرده؟فردا ۵ صبح بیاد اینجا؟واقعا اون رو با کلفتش اشتباه گرفته بود نه؟

شاید لازم بود وسط پیشونیش تتو کنه مهندس معمار تا بهش بفهمونه اینهمه تحقیر و توهین روا نیست.چقدر موجود بی نزاکتی بود.در این لحظه میتونست حتی دوستی زیباش با لوهان رو هم فراموش کنه و هرچی از دهنش میاد بار اون مارمولک موذی کنه.

ولی برخلاف تمام توهیناتی که تو ذهنش بار طرف مقابلش میکرد لبخند پهنی به روش زد و گفت:

_بله حتما.فقط...

الان بهترین موقعیت بود.اینهمه الکی اینجا جون نکنده بود که دست خالی برگرده.

_فقط یه درخواستی ازتون داشتم رئیس.

چانیول با کنجکاوی و نیشخند همیشگیش بهش زل زد و منتظر موند تا درخواستشو مطرح کنه.
مشخص بود خیلی خوشحال میشه از وقتایی که بک خودش با قدمهای خودش میومد و تو دامش میوفتاد و بهانه ی جدید برای اذیت کردنش بهش میداد.

با دو قدم بلند خودش رو به میز چانیول رسوند و صداش رو پایین آورد که احیانا کسی چیزی نشنوه و تنها مدرکش هم دود شه و بره هوا.با این که پارک بهش گفته بود اهمیتی به مدرک با ارزشش نمیده ولی نمیتونست چنین ریسکی کنه.

_راستش...مطمئن نیستم ولی فکر کنم شما به واسطه ی دوست پسرتون با تعداد زیادی از آیدلها در ارتباط باشین اینطور نیست؟

چان یه تای ابروشو بالا انداخت و گفت:

_بله همینطوره.چطور؟

_یه خواننده هست که من و دوستم خیلی طرفدارشیم و دوست داریم از نزدیک ببینیمش.تا جایی که میدونم به آقای ووجین نزدیکه و با هم صمیمی هستن.امکانش هست شما واسطه شین تا ما بتونیم ببینیمش؟؟؟


نمیتونست بگه دوستم طرفدارشه‌.پارک همین الانش هم هر چیزی که از جانب اون بود رو بایکوت میکرد چه برسه به اینکه بفهمه بک این درخواست رو برای دوستش داره.

Infernal company [Completed]Where stories live. Discover now