_میخوام باهات بخوابم پارک.
دیوونه شده بود.شایدم زبونش و دست و پاش با مغزش لج کرده بودن و دستوراتی که بهشون میداد رو عملی نمیکردن.
چون طبیعتا الان باید هولش میداد و بعد از اینکه هرچی دوست داشت بارش میکرد از اتاق پرتش میداد بیرون.ولی مثل آهنربا به بدن چان چسبیده بود.
حداقلش امیدوار بود که فرد مقابلش هولش بده عقب و داد و بیداد راه بندازه تا بتونه به خودش بیاد اما...
چانیول پسش نمیزد.چرا پسش نمیزد؟
برنامش این بود که دوربین ها عکسشونو بگیرن.همون هم شد.کارش باهاش تموم شده بود و اون پارک عوضی باید از اتاق میرفت بیرون.پس چرا الان چسبیده بود بهش؟دست چان پشت کمرش بود و گرمای دستش تن داغش رو بیشتر میسوزوند.
الکل ظاهرا زیادی بهش غالب شده بود چون بیناییش هم دچار مشکل شده بود و از نظرش الان چان از این فاصله ی نزدیک خیلی جذاب بود.
از پوزخند و نیشخند های زیادی که چان همیشه دست و دلبازانه تقدیمش میکرد متوجه شده بود که کنار گونش چال داره و الان عجیب حس میکرد اون چال خیلی سکسی و جذابه و دوست داشت دوباره بهش پوزخند بزنه تا چالش معلوم بشه و بتونه انگشتش رو داخل چالش بکنه.
چانیول عوضیه معمولی حتی یک ثانیه هم اون چهره ی بدجنس با پوزخند کجش رو ازش دریغ نمیکرد اما الان چهرش هیچ چیزی بروز نمیداد.فقط چشماش خمار بود و صداش خشدار شده بود.اینا که نشونه ی چیز خاصی نبودن نه؟
چرا چیزی نمیگفت؟چرا ازش فاصله نمیگرفت؟اون عطر لعنتی باعث سردردش شده بود.باید میرفت پنجره رو باز میکرد و ده تا نفس عمیق تو هوای آزاد میکشید تا ریه هاش از اون بوی متفاوت پاک بشه.پس چرا مثل چسب اونجا چسبیده بود و هیچ کاری نمیکرد؟
_چرا میخوای باهام بخوابی؟
حواسش به حرف چان جمع شد و نگاهش از اجزای صورتش رفت روی چشماش و همونجا ثابت موند.چرا میخواست باهاش بخوابه؟اون میخواست با چان بخوابه؟
نمیخواست.مطلقا چنین چیزی رو نمیخواست.همش برای ترکوندن وجهه ی اجتماعیش بود مگه نه؟
انگار که یهو مستی از سرش پرید.چه غلطی کرده بود؟کشیده بودش تو اتاق و مثل کنه بهش چسبیده بود و التماسش کرده بود که باهاش بخوابه و الان اون داشت اینطوری براش طاقچه بالا میذاشت؟
جوابی به سوالش نداد و با دستی که روی سینه ی چان بود یه هول کم جون بهش داد تا بتونه ازش فاصله بگیره اما چان بیخیال نشده بود.
_جواب سوالمو بده
_ولم کن
تکون خورد تا از آغوشش بیاد بیرون ولی اون لعنتی ولش نمیکرد
![](https://img.wattpad.com/cover/312806087-288-k697909.jpg)
YOU ARE READING
Infernal company [Completed]
Romanceکمپانی جهنمی ژانر: زندگی اجتماعی،ماجرایی،رومنس،اسمات🔞 کاپل ها: چانبک،کایسو،هونهان ************* خلاصه: یه مهندس معمار بیکار و تنها به اسم بکهیون که دنبال کار میگرده تا بتونه اجاره خونهاش رو بده و یه مرد قدرتمند و پولدار به اسم پارک چانیول که رئی...