اسمات آلارم
همین که در خونه رو باز کردن چان بک رو داخل هول داد و بعد از اینکه پشتش رو به دیوار چسبوند روش خم شد و لبهاش رو تو دهنش کشید و بوسه ی عمیقی رو شروع کرد. بک اول با چشمهای گرد شده به چانیولی که با چشم بسته داشت از لبهاش کام میگرفت نگاه کرد و کم کم چشمهای خودش هم روی هم افتاد و تو بوسه همکاری کرد.
اون یک هفته رو نتونسته بودن با هم باشن چون چان اصلا حالش خوب نبود و خودش هم از ناراحتی چان خیلی ناراحت بود. چان اون رو بغل میکرد و میبوسید ولی از اون حد جلو تر نمیرفت و اون هم چیزی نمیگفت. اینکه الان چان اینطوری داشت میبوسیدش نشون دهنده ی این نبود که کاملا غمش رو از یاد برده و در غالب چانیول قبل از مرگ پدرش برگشته ولی شاید به این معنا بود که داره تلاش میکنه به زندگی عادی برگرده.
دستش رو بالا آورد و تو موهای پر و مشکی چان فرو کرد. یه دست چان گردنش رو ثابت نگه داشته بود و دست دیگش هم دور کمر بک حلقه شده بود.
لبهاشون رو از هم جدا کرد و تو اون فاصله ی کم زمزمه کرد:
_ اول فیلم اینجوری شروع میشه که به محض باز کردن در هر دو نفر اینطوری همدیگه رو میبوسن. تونستی تصورش کنی؟
از حرفش بک به خنده افتاد.
_ آره... کاملا حسش کردم.
_خوبه.
بعد هم دوباره لبهاشون رو به همدیگه چسبوند و بک رو از دیوار جدا کرد. همینطور که میبوسیدش و کت بک رو از تنش در میاورد و کراواتش رو هم شل میکرد اون رو سمت مبل وسط هال برد و کمی بعد اون رو روی مبل انداخته بود و خودش روش خیمه زده بود
_ بعدش پسر خوشگل فیلم اینجوری روی مبل دراز میشه و اون پسر بداخلاق و بدجنس فیلم هم روش خم میشد و اول گردنش رو میبوسه و گاز میگیره.
جلو رفت و پوست صاف گردن بک رو تو دهنش کشید و محکم بوسیدش. بک که از حرفهایی که چان درباره ی فیلم خیالی ای که زاده ی ذهن خودش بود میزد حسابی داغ کرده بود با اون حرکت چان ناله ی ریزی کرد و دستش رو بالا آورد و بازوی چان رو فشار داد.
چان اونقدر یک نقطه از گردنش رو بوسید و گاز گرفت و مکید که مطمئن شه حتما کبود میشه و قراره خیلی به چشم بیاد.
_ بعدش پسر بداخلاقه دونه دونه دکمه های پیرهن پسر خوشگله رو باز میکنه.
بک از این حرفهاش خندش گرفته بود و به انگشتهای چان که در حال باز کردن دکمه های پیرهنش بودن خیره نگاه میکرد. چان به اون میگفت پسر خوشگل و به خودش میگفت پسر بد اخلاق. شاید در حالت عادی اون مرد کمی خشک و جدی رفتار میکرد اما در اصل یه پسربچه ی کیوت و حسود بود که بخاطر حسادتش به کیونگسو کارشون به اونجا کشیده بود.
![](https://img.wattpad.com/cover/312806087-288-k697909.jpg)
YOU ARE READING
Infernal company [Completed]
Romanceکمپانی جهنمی ژانر: زندگی اجتماعی،ماجرایی،رومنس،اسمات🔞 کاپل ها: چانبک،کایسو،هونهان ************* خلاصه: یه مهندس معمار بیکار و تنها به اسم بکهیون که دنبال کار میگرده تا بتونه اجاره خونهاش رو بده و یه مرد قدرتمند و پولدار به اسم پارک چانیول که رئی...