خیابان پنجاه و یکم

6.7K 927 998
                                    

*********************

"خیلی خوشمزه س!"
لویی گفت و یه گاز دیگه به پیتزاش زد.در حالی که نگاه شو به تی وی دوخته بود،بعدش انگشتای چرب شو بین لباش گرفت و لیس زد.
"پس...چی فیلمی بود که نگاه میکردی؟"
هری پرسید و لویی فورا لقمه شو قورت داد.
"ف.فیلم؟؟"

"همون فیلمی که انقدر جذاب بود که حتی صدامو نشنیدی...؟؟!"
هری با شیطنت پرسید و لویی رنگش پرید.
"آ.آها...فیلم!"
هری ابرو شو بالا انداخت.
"خب؟!"

"اسمش...امممم...چیز بود..."
لویی اخم کرد و تظاهر کرد داره اسم فیلم رو به یاد میاره و مونده بود چی بگه.هری لب شو لیس زد و یه کوچولو خندید.
"بزار من حدس بزنم...آممم...گی پورن؟؟!اسمش این نبود؟!"

پیتزای لویی از دستش افتاد و رو جعبه ش فرود اومد.هری با نیشخند نگاهش کرد،اون پسر واقعا خجالت زده شده بود.لویی لب شو گاز گرفت و سرشو انداخت پایین.
"م.متاسفم!"

"لویی...نیازی به عذرخواهی نیست!"

"ولی من کار خوبی نکردم"

"همه ی نوجوون ها حق تماشای پورن رو دارن..."
هری شونه بالا انداخت و بیخیال جواب داد.لویی اما اصلا با این قضیه راحت نبود.
اینکه هری در این مورد خیلی کول بود برای لویی جای سوال شد.
"تو هم...یعنی...پورن تماشا میکنی؟"

هری پیتزاشو جویید.
"اوهوم!گاهی..."
لویی کمی بیشتر احساس راحتی کرد.
"آخرین بار کی دیدی؟"
هری اخماشو تو هم فرو برد و فکر کرد.
"شاید ماه پیش..."
لویی با انگشتاش بازی کرد.
"آها!"

هری کمی از آبجوش نوشید،هنوز نگاه خیره ش روی پسر بود.
"اگه میخوای بیشتر در موردش بپرسی من اصلا مشکلی ندارم"
لویی فورا سر تکون داد.
"آره میخوام بپرسم"
هری خندید.
"پس بپرس..."

"میگم...تو گاهی اینجوری عصبی و کلافه میشی که فکر کنی تنها چیزی که بهش احتیاج داری..."
لویی انگشت تو موهاش برد و هی مِن و مِن کرد.هری ترجیح داد خودش جمله رو ادامه بده:
"تنها چیزی که بهش احتیاج دارم سکسه؟؟ بله اینجوری شدم!"

"خب...بعدش چیکار کردی؟"

"سعی کردم به خودم مسلط بشم و یه دوش آب سرد گرفتم،کمک میکنه آروم شم"

"این همیشه جواب میده؟"

"نه...گاهی جواب نمیده!"

"پس اون موقع چیکار کردی؟"

نیشخند هری پررنگ تر شد و نگاهی به جعبه ی پیتزاش انداخت.
"الان میخوای بهت نشون بدم که چیکار کردم؟!"
لویی گونه هاش سرخ شد،تند تند سرشو به دو طرف تکون داد.
"اوه نه..."
و هری خندید.

لویی محو تماشای خنده ش شد.ناخودآگاه کمی خودشو روی کاناپه کشید و بهش نزدیک تر نشست.نفسی کشید و ریه هاشو از عطر هری پر کرد.این تقصیر لویی نیست که هری همیشه انقدر سکسی و پرفکته و این اصلا مهم نیست در حال انجام چه کاری باشه...
اگه به صفحه ی گوشیش زل زده،اگه پشت اجاق ایستاده و ماهیتابه دستشه،اگه داره سبزی خورد میکنه،اگه روی چیز مهمی تمرکز کرده،اگه میخنده،اگه اخم میکنه،اگه جوک های افتضاح میگه،اگه عصبانیه...هری تو تمام موقعیت ها سکسیه و این برای لویی واقعا سخته!

Wanna be yours [l.s]Where stories live. Discover now