چپتر ششم - آرزوی ده ساله
-گفتی اسمت چیه؟
زن برای بار سوم پرسید و پشت چشمی برای پسر نوجوون نازک کرد.
برد خنده کوچیکی کرد و لبه سکوی سراسری که جلوی اتاقهای دور حیاط کشیده شده بود نشست.
_خانم پایپر چطور کسی که چند سال تو خونهاتون زندگی میکرد رو یادتون نمیاد؟
با دلخوری ساختگی از پیرزن پرسید و آرنجهاش رو روی زانوهاش گذاشت.
وقتی سرنوشتش با زین گره خورد، اون مرد اونو با خودش به این خونه اورد و با دادن یکی از اتاقهای پشت مغازه بهش جای خواب داد.
تا وقتی به سن قانونی رسید توی این خونه و کنار خانم پایپر زندگی کرد... خانم پایپر در نظرش زن خیلی مهربونی بود که فراموشیش اونو حتی شیرینتر هم میکرد...و برد تعداد دفعاتی که زن اسمش رو از خاطر برده یا یادش رفته بود چه کسیه رو از دست داده.-من بردام...نوهاتون.
به جملهی خودش خندید و متوجه باز شدن دری که بین خونه و مغازه بود شد.
نیم نگاهی به در انداخت. جانی رو دید که با باکس نوشابهای که از داخل مغازه اورده داخل شد.-راجر؟ اون که ازدواج نکرده.
خانم پایپر با سوظن واکنش نشون داد و روی حصیر زیر پاهاش جا به جا شد.
برد شونههاش رو کوتاه بالا انداخت و جمله "در هر حال پسرت ددی منه" رو به زبون اورد.
جانی بعد از گذاشتن باکس دستش روی زمین وارد یکی از اتاقها شد و چند ثانیه بعد لامپ داخل حیاط روشن شد و فضای حیاط رو نورانی کرد.
-د..زین تو راهه؟
برد با بیرون اومدن جانی از اتاق با تردید پرسید و کف دستاش رو زیر چونهاش زد.
پسرک با اینکه به قولهایی که زین بهش میداد اعتماد کامل داشت اما به دلایلی که خودش هم ایده واضحی ازشون نداشت حس میکرد یه اتفاق نه چندان جالب قراره بیوفته...-تو راهه.
مرد که کوتاه جوابش رو داد "من گشنمه"ای زمزمه کرد تا دلهره عجیبش رو پشت بیقراری شکمش برای پذیرایی از پیتزاها قایم کنه.
جانی کنار خانم پایپر نشست و در قوطی قرصهایی که از داخل اتاق اورده بود رو باز کرد. دست پیرزن رو گرفت و یکی از قرصهای داخل قوطی رو کف دستش گذاست.
-بفرمایید...اینم آب.
بطری در باز آبی که داخل باکس نوشابه جا داده بود رو دست زن داد و لبخندی روی لباش نشوند. خانم پایپر با چشمغرهای قرص رو توی دهنش گذاشت و خیلی کم از اب بطری نوشید.
![](https://img.wattpad.com/cover/255337902-288-k650711.jpg)
YOU ARE READING
My Mysterious Bodyguard (S1&2)
Fanfictionچیزی که لیام در مورد بادیگارد اسرارآمیزش نمیدونست این بود که اون مرد چشم طلایی قراره ازش محافظت بکنه یا بهش آسیب بزنه!!! با این حال اهمیتی نداشت چون لیام بدون اینکه بدونه، عاقبت عاشق اون مرد شدن رو به جون خریده بود. فصل اول کامل✅ فصل دوم درحال آپ❌ ...