67

868 190 356
                                    

چپتر شصت و هفت - بازی؟

خیلی کم پیش میاومد لیام دستپاچه بشه و ندونه قدم بعدی که باید برداره چیه! در واقع تعداد دفعاتی که این حالتُ تجربه کرده بود به تعداد انگشت های یک دست هم نمیرسید ولی توی ده دقیقه گذشته به حدی دستپاچه شده بود که حرکات دست هاش و فرمان های مغزش با هم همخونی نداشتن.

نمیدونست دقیقا چندبار نبض گردن زینو چک یا حتی ریتم نفس هاش رو دنبال کرده بود، فقط میدونست کلی احتمال ریز و درشت توی سرش درحال شکل گیریه و لیام از اون دست آدما نبود که به سادگی از کنارشون رد بشه.
حتی یکبار قصد کرد با فشردن دکمه اینترکامِ روی پاتختی، اهالی عمارتُ خبردار کنه و حین رسیدن مت یا خانم یو نارکاَن به دست بالای سر زین به ایسته تا اگه اعلائمی از او دی داشت اقدامات لازم رو انجام بده.

(ن: نالوکسان یا نارکان در هنگام بیش مصرفی مواد مخدر یا همون اوردوز کاربرد داره. اینطور که نارکان رو به درون بینی فردی که دچار او دی شده اسپری میکنن تا جلوی عوارض بیش مصرفی رو بگیرن.صورت مصرف های دیگه ای هم داره ^ ^)

البته قبل از اینکه این کارُ بکنه با کشیدن چندتا نفس عمیق کنترل خودشُ به دست گرفت و اینبار سعی کرد با ارامش با هرچیزی که براش پیش اومده بود کنار بیاد.
پس با حرکات کندی از بین پاهای زین پایین اومد و لبه تخت نشست. برای بار دوم انگشتشو داخل بسته ای که توی جیب بادیگاردش پیدا کرده بود فرستاد و این بار پودر روی انگشتشو زیر بینیش گرفت و با تردید نفس نسبتا عمیقی کشید، همین که گرد ناشناخته توی بینیش پیچید و پره های بینیشو غلغلک داد با حس بدی که پیدا کرد چشم هاش غیرارادی گشاد شدن و حس سوزن مانندی توی بینیش پخش شد.
چند ثانیه بعد روی اینکه مواد دستش ناخالص ترین موادیه که تا الان باهاش روبرو شده با خودش به توافق رسید.
مواد دستش مخلوطی از کوکائین و ماده یا ماده های دیگه ای بود که نمیتونست تشخیص بده چی هستن.
وقتی با بسته دستش به نتیجه قطعی نرسید روی عسلی گذاشتش و سمت زین چرخید که همچنان روی تخت بیحال افتاده بود و صدای خروپفش غالب ترین صدای داخل اتاق بود.

_ زین؟

دستشو جلو برد و با گذاشتنش روی بازوی برهنه زین برای بار چندم صداش زد، اما اون پسر در واکنش صدای ناخوانایی از خودش دراورد و به سختی به پهلو و پشت بهش چرخید.

لیام از همین فاصله هم میتونست بوی شدید الکلی که از بادیگاردش میاومدُ حس کنه، زینش فقط حسابی مست کرده بود و نشونه هایی از مصرف مواد نداشت اما این واقعیت باعث نشد تا از روی تخت بلند نشه و سمت کت زین که پایین تخت افتاده نره.
با برداشتن کت از روی زمین بالافاصله دستاش راهشونو به سمت جیب های خارجی و بعد داخلیش پیدا کردن، وقتی چیزی که بهش فکر می‌کرد پیدا نکرد سمت دراور روبروی تخت رفت و بدون داشتن درک درستی از اینکه چرا داره این کارها رو میکنه، کشوها رو بیرون کشید و وسایل داخلشونو برای پیدا کردن نشونه ای از پنهون کاری بادیگاردش بهم ریخت.

My Mysterious Bodyguard (S1&2)Donde viven las historias. Descúbrelo ahora