Chapter 26

202 47 14
                                    

قدم های جیمین و سه یون به همراه سربازی که آنها را تا دفتر ایم جه هیون همراهی می کرد، پشت در متوقف شد. تقه ای بعد از نفس عمیقی که سه یون کشید، روی در خورد و صدای کلفت مردانه ای که پختگی صاحبش را نشان می داد، اجازه ورود را صادر کرد و جیمین شاهد آن بود که سه یون چه طور با لبخندی شیطانی مشغول احوالپرسی با ایم جه هیونی شد که او را اجوشی صدا می زد.

- چه عجب بهم سر زدی! فکر کردم منو یادت رفته.

- اگه یادم می رفت طبیعی تر بود! آخه شما فقط دوست پدرم بودید

جه هیون برای تهدید سه یون از جا بلند شد: «بچه‌ی...» اما سه یون تنها خندید و باعث شد جه هیون هم از شوخی همیشگی سه یون که او را تنها به عنوان دوست پدرش خطاب می کرد، به خنده بیفتد. چند لحظه بعد، صمیمیتی که جیمین در نگاه سه‌یون می‌دید، بالاخره در صحبت‌هایش هم خود را نشان داد: «حال خانمتون چه‌طوره؟ پسرتون هنوز مشغول تحصیله؟»

- همه خوبن. سال آخرشه.

- مطمئنم با موفقیت پشت سرش میذاره

- ممنونم. چی می خورین بگم براتون بیارن؟

سه یون نگاهی کوتاه به سمت جیمین انداخت و جواب داد: «ممنون، اما برای خوردن چیزی اینجا نیومدیم»

جه هیون در حالی که انگشت هایش را در هم قفل می کرد، ادامه داد: «و مطمئنا دلیلش صحبت درباره وضعیت تحصیلی پسر من هم نبوده! می شنوم»

سه یون عکس هایی را که از پرونده خانم پارک گرفته بود، به او نشان داد و جه هیون بعد از دیدن عکس ها پرسید: «عکسا از کجا اومدن؟»

- از روی پرونده گرفتم

- و مطمئنم غیر قانونی

سه یون سرش را پایین انداخت و جواب مثبت داد. جه هیون خنده ای کرد و گفت: «پس اون روزی رسید که جین سه یون هم دست به قانون شکنی بزنه»

سه یون متعجب چشم به او دوخت. بیشتر انتظار سرزنش را داشت تا شوخی و خنده؛ به خصوص با وجود حال و هوای پسری که کنارش نشسته بود. نمی دانست، شاید این شوخی ها برای عوض کردن حال و هوای همان پسرک بود که اخم هایش گره کوری خورده بود و شاید برای لطیف کردن جمله هایی که می دانست جه هیون تا چند لحظه بعد بر زبان می‌آورد: «من با این مدارک نمی تونم کاری بکنم... خودت هم می‌دونی! و مطمئنم برای همین اقدامی نکردی»

سه یون عکس هایی را که دوست خبرنگار سونگ یون در مقاله اش منتشر کرده بود، به او نشان داد و گفت: «این چه طور؟ برای شروع یک جور بازرسی داخلی اداره پلیس کافی نیست؟»

- سه یون، خودت می دونی که نیست، قبل از هر چیز خودت به خطر می افتی

- چی کار باید بکنم؟ راستش برای پرسیدن این سوال اومدم

MirageWhere stories live. Discover now