( فحش نویسنده ندهید ، حوصلش سر رفته بود آپ کرد )
تو کی هستی جیمین !؟
..................جیمین کام عمیقی از لب های شوگا گرفت و بوسه رو عمیق تر کرد .
همینطور که مشغول بوسیدن اون لب های شیرین بود ، روی شوگا خیمه زد .
: اهه..... درست مثل لبای یونگیه ... شیرین خوشمزه .
جیمین روی لبای شوگا زمزمه کرد .
: از یونگی برام بگو .
شوگا به چشمای جیمین نگاه کرد .: برات میگم اما یه بهایی داره.
: چه بهایی ؟
جیمین لباش رو لیسید و به بدن شوگا نگاه کرد .
: باید بذاری بدنت رو کشف کنم .
و چند ثانیه به چشم های همدیگه زل زدن .: قبوله .
جیمین تو یه حرکت جفت دست های شوگا رو بالا سرش نگه داشت و با پارچه ی سیاهی اونارو به تاج تخت بست .
: خب .... این داستان من نیست ، داستان یونگیه .
انگشت اشارش رو روی صورت شوگا کشید .
: اون دقیقا شبیه تو بود ....... یونگی یه پسر گوشه گیر و ساکت بود . پسری که تو ۱۵ سالگی پدرش بهش تجاوز کرد .
جیمین همینطور که توضیح میداد دکمه های پیراهن مشکی شوگا رو باز می کرد .
: یه روز تو حیاط مدرسه پدرش جلوی همه ی بچه ها بهش گفت هرزه .
لباش رو روی سینه ی شوگا گذاشت و روی پوستش زمزمه می کرد .
: از اون روز یونگی رو داغونتر از چیزی که بود میدیدم . من دوسش داشتم چون پسر کیوت و خوشگلی بود .
و شروع کرد به مکیدن اون پوست سفید بدنش .
: اههههه .... ادامش .
: همه تو مدرسه یونگی رو با القاب زشت صدا میزدن و ارزشش رو کم می کردن .
شوگا با شنیدن این حرف ها صحنه های آشنایی از جلوی چشماش رد می شدن . انگار بالاخره داشن یادش میومد .
: یروز شوگا رفت رو پشت بوم مدرسه و تصمیم گرفت خودکشی کنه ولی من اینو نمی خواستم . خودم رو بهش رسوندم و نجاتش دادم . از اون روز فهمیدم یونگی چقدر برام مهمه .
و با نیپل های صورتی شوگا بازی کرد .
: اوممممم: از اون روز .... من ناجی یونگی شدم و یونگی زندگی من .
با دستاش به پهلو های شوگا چنگ می انداخت .
: ما باهم میخندیدیم ، با هم گریه می کردیم با هم ....
: با هم زندگی میکردیم ، با هم دنیا رو به هم می ریختیم و ....
جیمین لبخندی زد و وسط حرف شوگا پرید .
![](https://img.wattpad.com/cover/232578691-288-k230349.jpg)
YOU ARE READING
Destiny |Minyoon| (Completed)
Fanfictionنام فن فیکشن : سرنوشت کاپل ها : تهکوکگی ، مینیون ، تهکوک ژانر : رمنس ، اکشن ، اسمات ، تریسام ، جنایی ، معمایی و روان گردان رده سنی : +۱۸ خلاصه : داستان درباره ی زندگی مین یونگی هست که چطور از کیتن لوس ددیاش تبدیل به یه قاتل تحت تعقیب پلیس میشه...