- نمیدونم چرا حسم میگه یکم زیادی خوشبینی!
پسر لاغر اندام ذرت های بو دادهی داغ رو از داخل ظرف بیرون کشید و نیم نگاهی به دوستش انداخت.
+ شاید چون تا بحال ندیدیش اینو میگی. من امتحانش کردم، مثل مردای پلی بوی و منحرف رفتار نکرد. به خاطر همین خیلی حس خوبی راجع بهش دارم. تنها مشکلش وانیلایی بودن رابطهمونه که شاید بتونم حلش کنم!دختر شونه ای بالا انداخت و درحالی که پاکت کاغذی رو از پاپ کرن پر میکرد رو به فلیکس زمزمه کرد.
- شاید قصدش این بود که دقیقا باعث شه تو فکر کنی منحرف نیست!شویی پاکت رو به دست فلیکس داد و پاکت خالی بعدی رو برداشت تا پرش کنه. آستین لباسش به خاطر کار زیاد پایین افتاده بود، بنابراین با حوصله مشغول تا کردن آستینش شد.
+ نه... قسم میخورم این یکی فرق میکنه! باور کن!پسر درحالی که پاکت رو به مشتری تحویل میداد اسکناس تانخورده رو گرفت و داخل صندوق گذاشت.
- لیکس... این چندمین باریه که بهم میگی این یکی فرق میکنه و بعد از تموم شدن رابطهت فهمیدی که این یکیم مثل بقیه بوده! حس میکنم هردومون طلسم شدیم. یاد دوست پسر سابقم افتادم. همش با تو و سونگمین راجع به این که این مرد خاص و دوست داشتنیه بحث و جدل داشتم و حرفای شما رو باور نکردم، همش میگفتم لینگ شی کیوته و به حرفام گوش میده. آخرش ولم کرد و منو مثل یه آشغال دور انداخت!فلیکس چند قالب یخ توی قوطی نوشابه انداخت و روبروی دختری که به نظر میرسید برای دیدن فیلم عجله داره و این پا و اون پا میکنه، گرفت!
+ مثل یه آشغال دورت انداخت؟! پسرهی بیچاره التماست کرد باهاش بری آمریکا! تو قبول نکردی. نکنه انتظار داشتی بخاطرت پیشنهاد کاری فوق العادشو رد کنه و اینجا بمونه؟! اون یه نابغه بود، مثل ما نبود! و درضمن... من که یادم نمیاد من و سونگمین از دوست پسر سابق عاشقت بد گفته باشیم!شویی به نشونه ی اعتراض دست از کار کشید و آخرین مشتری پشت پیشخوان رو منتظر گذاشت.
- مگه من و تو چمونه؟!
+ دوتا احمق که توی لابی سینما پاپ کرن و نوشابه و ذرت میفروشن و مردم احمقتر از خودشونو که ذرتارو دور میریزن و بستهشو سوراخ میکنن باهاش توی سینما با هم ور میرن، تماشا میکنن!شویی درحالی که سعی میکرد جلوی مشتری پشت پیشخوان نخنده قوطی نوشابه رو جلوی مرد گذاشت.
- چی داری میگی لیکس؟! پاکت پاپ کرن به چه دردی میخوره؟دختر موبلوند پشت سر آخرین نفراتی که بلیت خریده بودن و وارد سالن سینما میشدن حرکت کرد. کنار دری که توسط مسئول گیشه بسته میشد ایستاد و منتظر فلیکس موند تا باهاش وارد سالن بشه.
+ داخل پاکتو سوراخ میکنن و روی پاهای پسره میزارن و دختره بدون اینکه کسی شک کنه دستشو توی پاکت میبره و از توی سوراخ عبور میده و دوست پسرشو لمس میکنه! به همین سادگی!
YOU ARE READING
Sinister Cock [SKZ.Ver]
Romance- یه شب، زمانی که مارتین لوتر به خونهش برمیگشت با یه صحنه ی خیلی قشنگ کنار خونه مواجه شد. دونه های برف زیر نور ماه مثل چراغ برق میزد و وقتی روی درختای کاج اطراف مینشست درختارو براق و نورانی جلوه میداد! مارتین سعی کرد دوباره همچین صحنهی قشنگی رو با...