part 12

702 158 33
                                    

نفس عمیقی کشید و پایه‌های دوربین نو رو که هنوز بوی تازگی میداد صاف کرد. برای اطمینان از صحیح بودن زاویه‌ی تصویربرداری پشت دوربین ایستاد. نمای کاملی از چارچوب تصویر رو از نظر گذروند و با لبخند دستی به دوربین کشید.
- ازش خوشم میاد.

جیسونگ لبخندی حاکی از رضایت به دوست پسرش زد و خوشحال از اینکه دوربینی که به مینهو هدیه‌ داده بود مورد پسند مرد بوده زمزمه کرد.
+ بالاخره راضیت کرد. خیلی استرس داشتم که خوشت نیاد! مطمئنی میخوای این کارو بکنیم؟ اگه هنوز خوشت نمیاد...

مرد تمام تردیدهای گذشته‌ش رو کنار گذاشت و بدون اینکه صحبت کنه سر تکون داد. دو ماه پیش دوست پسرش پیشنهاد ضبط کردن لحظات خصوصیشون رو داد و مینهو ابتدا مخالفت کرد.
اما بعد از اصرارهای پشت هم جیسونگ مرد بزرگتر نتونست به دوست پسرش نه بگه. تصمیم گرفت بالاخره به خواسته‌ی پسر بازیگر تن بده و امیدوار بود اتفاق بدی نیفته.
خراب بودن دوربین خانوادگیش و مشغله‌های هر دو نفر باعث شده بود تصمیم هفته‌های پیش عقب بیفته.
بعد از جر و بحثی که سر شغل جیسونگ داشتن مینهو با تلاش‌ها و خواهش های دوست پسرش قبول کرد اجازه بده پسر لاغر اندام توی نمایشی که دلش میخواد، حتی با وجود داشتن صحنه‌هایی که دلخواه مینهو نبود، بازی کنه! جیسونگ از این بابت که دوست پسرش بالاخره کوتاه اومده بود به شدت ممنون بود.

پسر کمی روی تخت دونفره جابجا شد و زمزمه کرد.
+ کاش میرفتیم خونه‌ی خودمون! اینجا حتی وسایل بازی رو هم نداریم. شاید فلیکس بیاد. فکر نکنم خیلی جالب باشه که...
جیسونگ جمله‌ش رو نیمه کاره گذاشت، چون میدونست مینهو منظورش رو متوجه میشه.
ساعت نزدیک هشت شب بود، مرد دندونپزشک تازه خسته از مطب برگشته بود، اما میدونست فلیکس به این زودی به خونه نمیاد.
- بهم زنگ زد، گفت با دوستاش وقت میگذرونه و شام میخوره. دیرتر میاد، نگران نباش.
قبل از اینکه دکمه‌ی ضبط رو فشار بده نفس عمیقی کشید.
- شاید جالب باشه برای اولین بار بازی نکنیم، فقط یه سکس ساده؟
جیسونگ خیلی موافق به نظر نمیرسید، اما سر تکون داد. اگه دامش این رو میخواست نمیتونست نه بگه.
مینهو از دوربینِ در حال ضبط فاصله گرفت. درحالی که دکمه های پیرهن مردونه‌ش رو یکی یکی باز می کرد به پسر نزدیک شد.
- و حالا نمیخوام کلمه‌ای جز چیزی که همیشه باید صدام کنی بشنوم!

جیسونگ به خودش لرزید و کمی روی تخت جمع شد. احساس سرما حالا باعث به هم خوردن دندون‌های بی نهایت سفیدش شده بود و بی توجه به دوربین لب زد.
+ آقا...

مینهو با لبخندی رضایتمندانه روبروی دوست پسر موبلوندش ایستاد و دستش رو روی موهای ابریشمی پسر کشید. فشار دستش بعد از چند ثانیه روی موهای بلوند پسر بیشتر شد.
- بیا از دهنت درست استفاده کنیم! دوست داری؟

مرد چند ثانیه سکوت کرد، سپس حرفش رو با پایین آوردن سر جیسونگ ادامه داد.
- تو هرچیزی ک آقای لی بخوادو دوست داری!

Sinister Cock [SKZ.Ver]Donde viven las historias. Descúbrelo ahora