صدای نفسهای نامرتبی که سعی داشتن کمبود اکسیژن توی خونش رو جبران کنن تنها چیزی بود که به گوش مینهو رسید.
مرد بلندتر حس کرد قرار نیست جوابی از سمت دوست پسرش بگیره، پس دوباره پرسید.
+ نمیخوای حرف بزنی؟- چرا اومده بودی دنبالم؟ بهت گفته بودم تا وقتی نگفتم طرفم نیای، یعنی واضح حرف نزدم؟!
صدای جیسونگ به قدری بلند بود که مینهو برای لحظهای حس کرد داره سرش داد میزنه!
+ چت شده؟ من فقط خواستم...
- تو خواستی! فقط تو! اینجوریه، نه؟! تو این رابطه هرچی تو میخوای باید انجام بشه و خواستهی طرف مقابلت اصلا مهم نیست! هر کاری دوست داری میکنی، هرچیزی میخوای میگی، هرجایی دوست داری میری! نگران هیچی نیستی! همیشه همین بود مینهو! همیشه همونجوری که میخواستی باید پیش میرفت و هنوزم میره! تو هیچوقت هیچیو از دست ندادی! وقتیم که یبار از دست دادی به خاطرش به فلیکس زور گفتی و دل منم شکستی! من فقط یه چیزو ازت خواستم!صدای پسر روبروش حالا کاملا شکل فریاد رو به خودش گرفته بود! جیسونگ با عصبانیتی که فقط خودش میدونست از کجا سرچشمه گرفته به چشمان متعجب مینهو خیره بود!
با وجود اینکه بین هر جمله بیش از اندازه مکث میکرد سعی کرده بود حرفش رو یکسره بزنه، اما بغض توی گلوش اجازهی کامل کردن حرفهاش رو نداده بود!مرد هنوز هم نمیفهمید مشکل از کجاست، چون آخرین باری که همدیگه رو ملاقات کرده بودن جیسونگ روی خوش تری از خودش نشون داده بود!
میخواست مانع چوبی بینشون رو رد کنه و جلوش بایسته، یا حتی بپرسه چه اتفاقی افتاد، اما نمیدونست چرا لبهاش از هم باز نمیشه!
- چرا سر کارم نمیرم؟ چون اخراج شدم! حدس نمیزنی چرا؟جیسونگ با پوزخندی که بعد از تموم کردن حرفش روی لبهاش شکل گرفت پرسید، اما منتظر جواب مینهو نموند.
بغض داشت خفهش میکرد، اما با تمام وجود داشت مقاومت میکرد تا نشکنه، تمام این چند روز تلاشش رو کرده بود!
- نمیتونی حدس بزنی؟ جوابش خیلی آسونه! فیلمامو دیدن! فیلمامونو دیدن! منو از پروژه کنار گذاشتن، چون ممکنه براشون بدنامی بیارم!مینهو به قدری با شنیدن حرف پسر روبروش شوکه شد که قدمی به سمت عقب برداشت.
+ ولی ما که... ما که درخواست کردیم همرو از توی سایت پاک کنن. همش از بین رفت، دیگه چیزی نمونده بود! حتی از توی لپتاپ اون حرومزاده هم...
مرد درحالی که سعی میکرد با راه رفتن دستپاچگیش رو از بین ببره رو به جیسونگ صحبت کرد.
+ نکنه باز یه نسخهی دیگه ازشون داشته باشه؟ یه نسخه که دوباره جایی آپلود شده؟ باید بریم سراغش! باید سایتای پورنو بگردیم!پسر کوتاهتر از جاش تکون نخورد، پوزخند هنوز هم گوشهی لبش باقی مونده بود و مینهو رو آزار میداد!
- کار اون نیست، خیلیاشون احتمالا از قبل خبر دارن. از اولم میدونستم وقتی پخش بشه حتی اگه پاکم بشه باز یه سری قبلش دیدنش، پخشش میکنن، ابرومو میبرن! هیچی نیست، از قبل همه چیو دیدم! هر سایتی که بگیو گشتم. هیچی از ما هیچجا نیست!
+ جیس... لطفا بیا بشین، باید آروم باشی تا فکرمونو بکار بندازیم! باید راهی باشه، اونقدریم که فکر میکنی...
- نمیخوام بشینم، نمیتونم آروم باشم! میخوام بدونم اگه خودتم اینجوری از محل کارت اخراج میشدی بازم همینقدر آروم بودی؟!
![](https://img.wattpad.com/cover/273070997-288-k514910.jpg)
आप पढ़ रहे हैं
Sinister Cock [SKZ.Ver]
रोमांस- یه شب، زمانی که مارتین لوتر به خونهش برمیگشت با یه صحنه ی خیلی قشنگ کنار خونه مواجه شد. دونه های برف زیر نور ماه مثل چراغ برق میزد و وقتی روی درختای کاج اطراف مینشست درختارو براق و نورانی جلوه میداد! مارتین سعی کرد دوباره همچین صحنهی قشنگی رو با...