chapter 2: Storm

2.2K 345 20
                                    

#چپتر_2
عنوان چپتر: "طوفان"

" پاریس، منطقه هجده، کاباره و کلوب شبانه مولن روژ، ساعت هشت شب"

با انجام دادن آخرین حرکت دستشو از زیر چونش برداشت و به پیرمردِ مبهوت رو به روش لبخند زد:

_کیش و مات!

پیرمرد با شگفتی نگاهش کرد. با افتخار ابرو بالا انداخت. این چندمین بار بود که از پیرمرد میبرد. نمیدونست چرا همچنان مرد شگفت زده میشه:

_جادو می‌کنی!

از جا بلند شد و زنجیر پهن طلا که روش شرط بسته بودن برداشت و تو مشت گرفت. جادوکردن؟ مطمئنا انجامش نمی‌داد، اون فقط این مهارت رو به بهترین نحو مدیریت میکرد! اما اگر مردم اینو میگفتن پس قبولش میکرد:

_لقبم همینه!

بی اینکه چیز دیگه ای بگه راه افتاد و بین راه گردنبند رو دور گردنش بست. خواننده بار از روی سِن نچندان کوچیکی که گوشه بار وجود داشت براش چشمکی زد. بی اهمیت به زن از بین میز ها می گذشت که کسی صداش کرد. با لقبی که به لطف شرط بندی های همیشه پیروزش و بازی های شطرنج بدون نقصش به دست آورده بود:

_جادوگر!

این وِنِسا بود که با لبخند به سمتش می اومد. از سینی توی دستش جام پایه بلند شامپاین رو به دستش داد و با چشم به گردنبند توی گردنش اشاره کرد:

_بازم جادو کردی که.

جیهوپ ابرو بالا انداخت و کمی از شامپاین رو یک نفس خورد:

_اگه یه شب جادو نکنم باید به سلامت عقلیم شک کنی ونسا!

وینس سینی شامپاین های دستشو به خدمتکار دیگه ای داد و خودشو به اون دو رسوند:

_اوه ببین کی اینجاست!

جادوگر جام خالی رو تحویل ونسا داد و شونه وینس رو لمس کرد:

_چند روزی پیدات نبود!

وینس آروم سر تکون داد:

_مامانمون حالش خوب نبود. والتر(رییس کلاب) هم به ونسا مرخصی نداد. این چند روز من خونه مشغول پرستاری ازش بودم!

برای تلاش این خواهر و برادر دوقلو ارزش زیادی قائل بود. دست به سمت گردنبد طلا برد و بازش کرد. حداقل دو سه میلیون یورویی می ارزید. دست وینس رو بالا گرفت و گردنبند قیمتی رو کفش گذاشت :

_بیشتر مواظبش باشین. ببرش بیمارستان و داروهای خوب براش تهیه کن.

لبخندی به روی هر دو زد. وینس با شرمندگی نگاه بین گردنبند و صورت جیهوپ گردوند:

_جِی تو همیشه منو مدیون خودت می‌کنی مرد!

دستشو چند باری به شونه وینس زد:

𝑴𝑶𝑼𝑳𝑰𝑵 𝑹𝑶𝑼𝑮𝑬 [𝑲𝑶𝑶𝑲𝑴𝑰𝑵]Where stories live. Discover now