chapter 17: Little monster

1.1K 226 71
                                    

#چپتر_17
عنوان چپتر: " هیولا کوچولو"

گوشیش رو روی میز گذاشت و درحالی که دکمه های سر آستینشو میبست منتظر وصل شدن تماس موند. مدت کوتاهی بعد صدای مرد تو اتاقش پیچید:

_فکر کنم دفعه قبل واضح بهت گفتم مدام بهم زنگ نزنی!

_متاسفم، ولی لازم دونستم خبرشو بدم.

_چه خبری؟

موهاشو با دقت شونه کشید:

_پونیارد بهم شک کرده، دارم برای سوگند نامه محفل میرم. هر چند اگه خودم انجامش نمی‌دادم تا یکی دو روز دیگه باید آمادگیِ نامه احضارمو میداشتم. تنها فرقش اینه که اینجوری اعتماد بیشتری واسه خودم میخرم.

مرد کوتاه جواب داد:

_ممکنه برات جاسوس بزاره پس تا مدتی همو نمی‌بینیم. سعی کن باهام تماس ام نگیری بجز موارد خاص.

_متوجه شدم.

قطع کرد و پوفی کشید و گوشیش رو خاموش کرد. نشان جغد رو به سینش زد و با برداشتن سوییچ ماشینش از خونه بیرون زد. شماره جی رو گرفت و با بستن کمربندش به سمت ساختمون محفل راه افتاد.

_بله.

خلاصه کرد:

_روبی کجاست؟

_اتاق لرد، که چی؟

_مطمئن شو تا من میام از اونجا خارج نشه.

_دیونه شدی کوک؟ الان چند ساعته که اونجاست. اگه همین لحظه بخواد بزنه بیرون من هیچ کاری از دستم بر نمیاد.

_خیلی خب، قطع میکنم.

با انگشتاش رو فرمون ریتم گرفت.
از عمد روزی رو انتخاب کرده بود که نامجون برای جلسه کاری ساعت ها نبود و جیمین تنها بود.
میشد گفت داره کارشو خوب انجام میده.
در انتها مهم نبود که چقدر طول بکشه، کوک به چیزی که میخواست می‌رسید!
حقیقت این بود که براش مهم نبود اگه مثل یه عروسک خیمه شب بازی بنظر برسه!
چون در نهایت کسی اهمیت نمیده کجا و کِی چنتا حرکت اشتباه توی نمایش انجام شده! حتی اگر اهمیت هم بدن و بفهمنش، اونا فکر میکنن اون اشتباه ها بخاطر عروسک گردانه! و خب جونگکوک نمی‌خواد تلاش کنه از این اشتباه درشون بیاره و بهشون بفهمونه تمام اون حرکت های اشتباه... در اصل بهترین حرکت ها توسط خود عروسکن!
با نگاهی به ساختمون تجاری که حکم یه پوشش رو داشت وارد پارکینگ شد و انتهایی ترین قسمت پارک کرد. آسانسور دومو انتخاب کرد و به محض بسته شدن در، دکمه طبقه هارو به شکل کدی که حفظ بود، زد. آسانسور همون‌طور که میخواست تا طبقه منفی هفت پایین رفت، درحالی که این ساختمون همکف بنظر می‌رسید!
کی قرار بود بدونه زیر این ساختمون، هفت طبقه دیگه وجود داره؟! با باز شدن در آسانسور کتشو صاف کرد و مسیر اتاق لرد رو در پیش گرفت.
بین راه آرین، دست راست لرد بهش رسید:

𝑴𝑶𝑼𝑳𝑰𝑵 𝑹𝑶𝑼𝑮𝑬 [𝑲𝑶𝑶𝑲𝑴𝑰𝑵]Where stories live. Discover now