chapter 36: Relationships

887 214 143
                                    

#چپتر_36

عنوان چپتر: "رابطه ها"

زیر دوش آب ایستاده و خیره به دیوار سفید رو به روش توی افکارش به دنبال جواب میگشت.
جیمین هربار فکر میکرد که وضعیتش بدتر از این نمیشه اما دنیا دفعه بعد بلایی به سرش می آورد که بهش ثابت کنه بدتر از اونم ممکنه!
پس حالا درحالی که به اجبار جونگکوک توی حمام هتل زیر آب سرد ایستاده بود و دندون هاش از شدت سرمای آب بهم می‌خوردن از خودش می‌پرسید که دفعه دیگه قراره چه بلایی سرش بیاد؟
با ضربه هایی که به در خورد به خودش اومد. جونگکوک پرسید:

_ یک‌ساعته اون تو داری چیکار میکنی؟

دستی بین موهای خیسش کشید و کوتاه جواب داد:

_الان میام

جونگکوک به آرومی از در حمام فاصله گرفت و به جمع اضافه شد.
وقتی به روسیه رسیده بودن چانیول اونها رو ترک کرده بود تا زودتر به کارهاش برسه.
و اونا به هتل اومده بودن تا قبل از دیدار با پدر خوانده کمی به وضعیت جیمین و تهیونگ رسیدگی کنن.
بکهیون همراه با تهیونگ به اتاق دیگه ای رفته بودن تا تهیونگ هم حمام کنه پس حالا اون سه نفر توی اتاق تنها بودن!
دقیقا رو به روی جیهوپ کنار پانیکا نشست و به صورت ناخوانای پسر زل زد:

_فکر کنم الان وقتشه بگی چرا با ما همکاری می‌کنی؟!

جیهوپ با پوزخند گفت:

_ولی من ترجیح میدم در مورد این صحبت کنیم که تو جاسوس روسیه ای!

پانیکا کسی بود که لب باز کرد:

_چطوره درباره کلیدی که نامجون بهت داده صحبت کنیم؟

جیهوپ برای لحظه ای شگفت زده شد، اما فقط برای لحظه ای کوتاه!
جونگکوک با کنجکاوی بینشون نگاه گردوند.
جیهوپ درحالی که به پشتی کاناپه تکیه میزد انکار کرد:

_کدوم کلید؟

پسر کوچکتر با صدای آرومی خندید، جیهوپ واقعا بازیگر خوبی بود!
یقه حریر لباسش رو لمس کرد و سر کج کرد:

_وقتی وارد اون جت شدی به طور کامل اسکن شدی! من حتی میتونم بگم چنتا سیگار توی جعبه سیگارت هست پس چطور فکر کردی قراره در مورد اون کلید عجیب با حکاکی آرم دیمنس چیزی ندونم؟

جیهوپ کنایه وار چشم چرخوند و دست به جیبش برد. جعبه چوبی و قهوه ای رنگ کلید رو بیرون کشید.
اونو روی میز گذاشت و به سمتشون هل داد:

_مطمئنا در جریان فیلمهایی که مینهو نشون جفتشون داد هستید.
اونا رو من درست کردم! و در عوض ازش یه چیزی خواستم. اون قبول کرد و نقشه داشت خوب پیش می‌رفت ولی با این حال من مطمئن نبودم اون چیزی رو که میخوام واقعا بهم بده.
در هر حال نامجون دقیقا دو ساعت قبل از اجرای نقشه اصلی منو خبر کرد برم پیشش.
اون جیمینو لرد کرده!

𝑴𝑶𝑼𝑳𝑰𝑵 𝑹𝑶𝑼𝑮𝑬 [𝑲𝑶𝑶𝑲𝑴𝑰𝑵]Nơi câu chuyện tồn tại. Hãy khám phá bây giờ